با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Wednesday, January 17, 2007

به یاد زویای عزیزم / از طرف واحد اصفهان


به یاد زویای عزیزم


از طرف علی جوادی


وبلاگ




گرمترین سلامها واحساسات از طرف رفقای واحد اصفهان ، روژان امید / رها رد / شادی آبان / کیان آذر و..... و کارگران و دانشجویانی که ابراز همدردی کردند. با بهترین آرزوها برای تو و نژلا، دوستتان داریم

Monday, January 15, 2007

اینها را باید مردم محاکمه کنند

اینها را باید مردم محاکمه کنند
سعید پرتو

ماه گذشته ماه مرگ دو ديكتاتور بود. يكي از بیماری، دیگری از طريق اعدام (قتل عمد دولتي). یکی دست گمارده مستقيم آمريكا، دیگر خود گمارده. يكي در انتظار محاكمه، دیگری با محاكمه، البته نمايشي و با هدف جلوگيري از افشا شدن نقش مستقيم آمريكا در جناياتش. ولي هر دوي آنها ديكتاتور، و هر دو ماتريالهاي مورد نياز آمريكا، يكي براي تثبت موقعيت آمريكا در رقابتهاي جنگ سردي، ديگري براي تثبيت نظم نوين جهاني پس از جنگ سرد
پينوشه، ژنرالي از شيلي، با همكاري مستقيم CIA در سال ١٩٧٣ با كودتايي خونين عليه سالوادور آلنده چپگرا كه با راي مردم به قدرت رسيده بود، به قدرت رسيد. صدام نيز درسال ١٩٧٩ بعد از استعفاي البكر در زمان پاكسازي خونين حزب بعث بقدرت رسيد. پينوشه و صدام، هر دو قتل عام كننده اپوزيسيون و مخالفين سیاسی كشورهاي خود بودند ولي در پايان زندگي ننگينشان دو سرنوشت متفاوت پيدا كردند. پينوشه در انتظار محاكمه توسط قاضي بالتازار گارزون اسپانيايي در بستر مريضي مرد. صدام، البته نه در دادگاهي با حضور مردم عراق كه موضوع جنايات وي بوده اند، بلكه در يك محاكمه نمايشي توسط حكومت دست نشانده آمريكا درعراق محاكمه شده و بمنظور برملا نشدن دست آمريكا در جناياتش و اسرار پشت پرده، به فرمان سران واشنگتن، سريعا به دار آويخته شد
خميني نيز در سال ١٣٥٧در پي ايجاد "كمربند سبز" در خاورميانه توسط دول غرب براي جلوگيري از نفوذ شوروي سابق در رقابتهاي جنگ سردي، و با تصميم سران غرب در كنفرانس گوادلوپ براي جلوگيري از به چپ چرخيدن انقلاب در ايران، به قدرت رسيد. خميني مخالفان رژيم را قتل عام كرده و دهها هزار نفر از كمونيستها را به جوخه هاي اعدام سپرد. رژيم اسلامي با سپاه و بسيجش مردم بيگناه را دستگير، زندان، شكنجه و اعدام كرد و هنوز هم ميكند. از خامنه اي و رفسنجاني گرفته تا خاتمي و احمدي نژاد، و ديگر عوامل و نوچه هايشان همگي دستشان به خون مردم آغشته است. اينان گلوي مردم هنوز زنده را نيز با تحميل شرايط غير انساني زندگي، زن آزاري، كودك آزاري، سنگسار، زندان، شكنجه و اعدام مخالفان، كمونيستها، كارگران و نمايندگان آنها مي فشارند.
با این وجود و علیرغم اینکه در این محاکمات هم آنکه در صندلی متهم نشسته و هم آنکه در صندلی قاضی، هر دو جنایتکار هستند، این سئوال پیش می آید که چرا این نمایش محاکمه یک جنایتکار توسط جنایتکاری دیگر، پای سران جمهوری اسلامی را نمی گیرد. نه تنها این، بلکه آدمکشی مثل احمدی نژاد حتی میتواند به خارج از ایران مسافرت کند و در سازمان ملل سخنرانی کند. چرا خاتمي بجاي صندلي سخنراني در چات هام هاوس در لندن انگليس، روي صندلي محاكمه ننشسته و به جرم دست داشتن در سنگسار، شكنجه و اعدام مخالفان رژيم درايران محاكمه نمي شود؟ پاسخ روشن است. خامنه اي، احمدي نژاد، خاتمي، رفسنجاني و ديگر شركاي جرم، از نظر منافع اقتصادي و سياسي در منطقه، تاريخ مصرفشان براي دول آمريكا و غرب بسر نيامده است. تاريخ مصرف صدام نيز تا قبل از به پايان رسيدن دوران جنگ سرد و شروع تلاش آمريكا براي تثبيت خود بعنوان تنها ابرقدرت و ثبت نظم نوين جهانيش هنوز به پایان نرسيده بود. در رابطه با تثبيت نظم نوين جهاني بود كه ارتش صدام در جنگ خليج منهدم شد، عراق مورد تحريم اقتصادي به قيمت كشته شدن هزاران كودك در اين كشور قرار گرفت، و بالاخره صدام دستگير و "محاكمه" شد. در انقلاب ٥٧ و كمي پس از آن، دولت عراق بعنوان مهره مهمي براي آمريكا در خاور ميانه در مقابل ايران تازه انقلاب کرده بشمار مي آمد. در زمان انقلاب، آمريكا يكي از حاميان پر و پا قرص به قدرت رسيدن رژيم مذهبي به منظور قتل عام كمونيستها و نيروي چپ در ايران بود. ولي تا تكميل نشدن "كودتاي" خونين رژيم اسلامي و محكم نشدن پايه هايش، دولت عراق ميتوانست متحد مهمي براي آمريكا در صورت تهديد بقدرت رسيدن چپ در ايران پس از انقلاب باشد. ولي خميني خود با اعدام دسته دسته از كمونيستها و اعلام اسامي آنها در جرايد عصر هر روز، ضد كمونيست بودن خود را تماما ثابت كرده و ايران را از هر گونه ”خطر به چپ غلطيدن" در دوره جنگ سرد "نجات" داد. وقتی آمریکا استقرار نظم نوین جهانی را در دستور گذاشت، در جستجوي یک قرباني بود تا به دنيا ثابت كند كه پس از دوران جنگ سرد تنها ابرقدرت است. بوش پدر نيز در همين رابطه، به بهانه حمله عراق به كويت، به ارتش آمريكا ماموريت داد تا ارتش صدام را منهدم كرده و با اين عمل و با قدرت نمایی نظامی اقدام به تثبيت قلدر منشي آمريكا در جهان نمود. در ادامه همین روند بود که آمریکا به عملیات شوک و وحشت در عراق دست زد و صدام را دستگير كرد
اگر رژيم اسلامي دست از دخالت در امور عراق براي امتياز گرفتن از آمريكا، بسط و گسترش نفوذ و تثبيت رژيم اسلامي و حمايت از حزب الله در منطقه بردارد، آمريكا و متحدان اروپايي اش نه تنها مشكلي با جنايات اين رژيم عليه مردم در ايران نداشته بلكه اگر لازم باشد از رژيم اسلامي درمقابل حركتهاي اعتراضي مردم در داخل حمايت هم خواهند كرد
فقط مبارزات مردم در ايران قادر خواهد بود تا رژيم اسلامي را سرنگون كرده و سران آدم كش آن را محاكمه كند. تظاهرات گسترده، اعتصابات وسيع كارگري، ١٦ آذرهاي سرخ، ٨ مارسهاي اعتراضي و ضد رژيمي با پرچمهاي "يا سوسياليسم يا بربريت" است كه طبل سرنگوني رژيم اسلامي را بصدا درآورده و شمارش معكوس برای پایان حیات اين رژيم را آغاز کرده است. دور نیست زمانی که ديكتاتورهای اسلامي، در فرداي سرنگوني اين رژيم، در دادگاههاي بپا شده توسط مردم محاكمه شوند

Friday, January 05, 2007