با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Sunday, December 17, 2006

بررسی تاریخی خاورمیانه ، فلسطین-اسرائیل ، بخش 6

صهیونیسم سیاسیی، احزاب و سازمان-های اسرائیلی
بخش 6

مترجم: مرجان افتخاری

7.12.2006
صهیونیسم سیاسی
برای ناتان برنبوم
(Nathan Birnbaum)
کسی که برای اولین بار اصطلاح یا لفظ صهیونیسم را بکار برد، صهیونیسم به این معنی بود که یهودیان سنت-های قدیمی را کنار گذاشته و با یک برنامه سیاسی به سمت سر زمین اجدادی–اسرائیل رو آورند. یعنی گذار از یک صهیونسم بشر دوستانه به یک صهیونیسم سیاسی. رابطه بین یهودیان و سرزمین اجدادی-اسرائیل انگیزه اصلی این جنبش بود
بازگشت به سر زمین اجدادی در قرن 19 به یک حرکت سیاسی تبدیل شد . پیشگام این جنبش در ابتدا دو رهبر مذهبی بنام-های آلکالائ Alkalaï 1798-1878)
و کالیشر
Kalischer 1795-1874)
و یک غیر مذهبی بنام هس
Moses Hess 1812-1875)
بودند. برای کالیشر هدف، باز گشت یهودیان تبعیدی به سر زمین مقدس اورشلیم بود هدف هس که متاثر از فلسفه هگل و ستایش کننده مارکس بود، احیاء و اسکان یهودیان در فلسطین مطرح شد. او در کتاب خود" رم و اورشلیم" به صراحت به این موضوع اشاره کرده است. او عمیقا اعتقاد داشت که " برای پیشرفت اجتماعی ملت یهود، استقلال یک عنصر ضروری است". هر سه آنها علیرغم اختلافات نظری، برای انتشار استقلال و باز گشت به سر زمین اجدادی در بین یهودیان کشور-های غربی و شرقی با هم همکاری کردند
ولی پس از چندی یکی از تئورسین-های این ایده بنام تئودرهرزل
Théodor Herzl
بنیان گذار صهیونسیم مدرن محسوب شد. هرزل رهائی و آزادی از قیمو میت مذهب را تحلیل کرد. او توانست سر نوشت هزاران یهودی را که در اروپا در حال نابودی بودند درک کند. ناسیونالیسم اسرائیلی و تشکیل دولت یهود از ویژگی-های نظرات او است. او اعتقاد داشت، که ملت یهود نمی تواند به شکوفائی دست یابد مگر در سرزمینی متعلق بخود مانند فلسطین با گذشته تاریخی آن. بنیان گذار صهیونیسم آماده بود که در صورت ضرورت اورشلیم را درجای دیگری غیر از اسرائیل بوجود آورد
اولین کنگره صهیونیسم در اوت 1897 در شهر بل
(Bâle)
در سوئیس بر گذار شد. در این کنگره، صهیونیسم چنین تعریف شد " صهیونیسم خواهان ایجاد و بر پائی کانونی در فلسطین در چهار چوب قوانین بین الملل برای ملت یهود است". البته فلسطین ارجحیت داشت ولی میتوانست جای دیگری، گوشه دیگری از دنیا هم بدین منظور در نظر گرفته شود. هدف هرزل بین المللی کردن صهیونیسم سیاسی و مشکلات یهودیان بود. به همین دلیل در کنگره پنجم در سال 1901، موضوع صهیونیسم و آموزش آن را بعنوان یک موضوع ملی و غیر مذهبی مطرح کرد
گرایش-های جنبش صهیونیستم
1-سوسیالیست-ها: اکثر مهاجرین سال-های 1923-1882 جزء این گزوه قرار داشتند، آنها موسسات و سازمان-هائی را پایه گذاری کردند که بیانگر و سمبل دولت آینده اسرائیل بود. مانند آژانس یهود، سیستم توزیع و گواهی مهاجرت برای یهودیان، مشاور ملی و ایجاد مسکن برای آنان
2-لیبرال-ها: اقلیت مهاجرین را تشکیل میدادند، آنان مخالف برنامه–ها و کار کرد سوسیالستی-ها بودند. لیبرال-ها سیاست خصوصی سازی شرکت-ها، کارخانجات و مزارع را در نظز داشتند. ولی علیرغم اختلافات، دو گرایش با هم در مورد تحقق پذیری آرزوی یهودیان موافق بودند. در طی سال-ها تبعید ملت یهود چه مذهبی و غیر مذهبی به نقش ملی کاملا آگاه بودند. از دیر باز احیاء زبان عبری و آرزوی باز گشت به سر زمین اسرائیل جزء ویژگی-های یهودیان تبعیدی بود. برای مذهبی-ها و غیر مذهبی-ها هویت به معنی انجام فرائض دینی نبود. برای آن-ها ناسیونالیسم مهمتر از هر چیز دیگری بود.برای سوسیالیست-ها دوران مذهب سپری شده بود ومذهب نقش زائدی داشت. آن-ها اعتقاد داشتند که صهیونیسم سیاسی باید در عرصه جامعه، جایی غیر از کنیسا–ها ( سیناگوگ) فعالیت داشته باشد. کنیسا-ها جای مناسبی برای مبارزه سیاسی-طبقاتی نیستند
دین یهود هم مانند سایر ادیان دارای طیف-های نظری مختلف است مانند: مذهبیون تندرو
(Ultra-religieux)،
مذهبیون مدرن، خردگرایان و صوفی-ها. در کشور-های انگلیسی زبان مذهبیون یهود را به لیبرال، محافظه کار و ارتودکس تقسیم کردند
ارتودکس–های یهودی به چند گروه تقسیم می شوند
1-آنهائی که صهیونیسم و دنیای مدرن را میپذیرند
2-گروهی که به کاست-های
(Secte)
مختلف اعتقاد دارند. آن-ها تلاش میکنند شناخت و آشنائی محدودی را در باره آنچه که در جهان می گذرد داشته باشند. برای آنها تمام ایسم-ها مانند ( سوسیالیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم، ناسیونالیسم) در واقع دام-های مختلفی هستند و صهیونیسم یک مبارزه بسیار خطر ناک به نظر میرسد. آنها گرایش-های ضد صهیونیستی داشتند و صهیونیست-های سیاسی را خطرناک اعلام کردند. ایده تشکیل دولت یهود کاملا نا بجا و غیر عادی به نظر می-آمد، و با صهیونیست-های سوسیالیت به مبارزه پرداختند.
موهیلور
(Mohilever 1824-1898)
یکی از رهبران این جریان، تلاش کرد تا دو گرایش ارتودکسی را در هم ادغام کند. برای او آینده یهودیان بیش از هر چیزی مهم بود. با این هدف موهیلور، از شخصی بنام ادموند دو روتچیلد
(Edmond de Rothschild)
در خواست کرد تا اولین تاسیسات کشاورزی یهودیان را در فلسطین ایجاد کند. او هواداران خود را تشویق کرد تا شهر پتا تقوا (Petah Tiqvah)
را بسازند، زیرا ایجاد یک کانون، هر چند کوچک در سر زمین اسرائیل حائز اهمیت بود. مهم اینکه در سال 1888 ارتودکس-های ضد صهیونیسم و ضد مدرنیسم اجازه دادند که کشاورزان یهودی در این مزارع کار کنند. چند سال بعد، آنها در کنگره "جامعه کمک کنندگان به مزرعه داران و پیشه وران یهودی در سوریه و فلسطین" شرکت کردند
تشکیلات ارتودکس مذهبی میزراهی
( Mizrahi)
ارتودکس-های صهیونیست اولین کنگره خود را در پرسبورگ در مجارستان
(Pressburg)
در سال 1904 بر گذار کردند. در این کنگره اعلام شد، که میزراهی یک سازمان صهیونیستی با پیروی از تورات و فرمان-های آن برای زنده نگهداشتن یهودیان تلاش خواهد کرد،و باز گشت به سر زمین اجدادی را در طرح و برنامه خود قرار داد
این جنبش، ابتدا در اروپا و سپس در آمریکا گسترش یافت. برای اولین بار میزراهی در فلسطین در سال 1918 در جافا
(Jafa)
تشکیل شد. دو سال بعد مرکز جهانی این تشکیلات به اورشلیم انتقال یافت. تنها تشکیلات صهیونیستی مستقر در شهر مقدس. گشترس میزراهی، جدائی و گروه-بندی-هائی را در بین کارگران مهاجر ارتودکس در سال-های 1923-1919 بوجود آورد. کارگران که اکثریت مهاجرین را تشکیل میدادند و دارای گرایشات سوسیالیستی بوده و گرایشات بورژوازی میزراهی را نمی پذیرفتند. کارگران ارتودکس خواسته-های عینی که تلفیقی از حقوق کارگری و مذهبی بود را مطرح میکردند. مانند ( حق تعطیلات هفتگی، حق تعطیلات مذهبی). بالاخره کارگران سازمان مستقل خود بنام سازمان کارگران میزراهی
( Hapoel Hamizrahi)
را بوجود آوردند

کارگران میزراهی
( Hapoel Hamizrahi)

یک سازمان کارگری مذهبی، که ایجاد دولت کارگری-مذهبی در سر زمین اسرائیل را هدف خود قرار داده بود. یک جنبش سوسیالیستی-مذهبی از کارگران کشاورزی و صنعتی که از مبارزه طبقاتی حمایت نمی کرد، ولی از سندیکای مرکزی هیستادروت ( Histadrout)
در سطح حرکت-هائی بنفع کارگران ارتودکس مانند، بانک مشارکت، بورس کار، صندوق بیمه بیماری و غیره حمایت میکرد
آگودا
(Agouda)
در سال 1909 خاخان-های
(Rabbins)
آلمان، لهستان، روسیه، لیتوانی و مجارستان در شهر بد هامبورگ
(Bad )
در یک گردهمائی، جنبش بنیاد گرای
(Agoudat Israël)
یا "اتحاد اسرائیل" را پایه گذاری کردند. در اولین کنگره خود در 1912 اعلام کرد که فعالیت–هایش را برای یهودیان و یهودیت بر پایه و اساس تورات بدون در نظر گرفتن هیچگونه جنبش سیاسی پایه ریزی کرده است، و برای رسیدن به این هدف یک هیئت خبرگان تورات بدون ملاحظه سیاسی تشکیل داد. اگودا حاضر به هیچ نوع همکاری و تفاهم و توافقی با احزاب و تشکیلات غیر مذهبی نبود. و همیشه میزراهی را بخاطر همکاری با غیر مذهبی-ها مورد انتقاد قرار میداد. با اوج گیری نازیسم در اروپا و مشکلات پناهندگان یهودی جهت گیری سیاسی آگودا ضروری به نظر آمد، و پاسخ سریع به مهاجرت یهودیان اجتناب ناپذیر بود. آگودا عقب نشینی کرد و مجبور شد آژانس یهودی
(Agence juive)
و سازمان صهیونیستی فلسطین را به رسمیت بشناسد. در اثر اختلافات و فشار-های داخلی، کارگران این جریان در سال 1923 سازمان مستقل خود بنام پولی آگودا
( Poalei Agoudat’ PAI)
را در شهر لودز در لهستان
(Lozd)
تشکیل دادند
پولی آگودا، دفاع از حقوق اقتصادی و مذهبی اعضاء را هدف خود قرار داد. و اولین کنگره خود را در سال 1933 در فلسطین تشکیل داد. کارگران برای دفاع از حقوق خود شرکت در جنبش سندیکائی را ضروری میدانستند و برای خرید زمین با آژانس یهودی همکاری کردند. ایجاد جامعه-ای که کارگران یهودی بتوانند به آزادی در آن زندگی کنند، و تشکیل دولت اسرائیل را جزء اهداف خود قرار دادند. با تشدید اختلافات بین سازمان کارگران و آگودا، کارگران احساس کردند که بیشتر به کارگران ارتودکس نزدیک هستند. آنها تصمیم گرفتند فدراسیون کارگران ارتودکس
(Fédération des Travailleurs orthodoxes)
را مستقل از آگودا تشکیل دهند. در نهایت آگودا مجبور شد دولت اسرائیل را بپذیرد. ایجاد جامعه-ای با مفاهیم و جهت-گیری مذهبی هدف هر دو حزب مذهبی آکودا و میزراهی بود. آنها دو موضوع را در برنامه انتخاباتی خود قرار دادند
1-لغو خدمت سربازی برای مرد-ها و جایگزینی آموزش مذهبی به جای آن
2-محدود کردن فعالیت زنان ( فعالیت زنان فقط در حوضه خانواده قابل قبول بود
آگودا بعد-ها کاملا در حاشیه قرار گرفت و در سال 1948 از صحنه سیاسی خارج شد. چهار حزب مذهبی میزراهی، کارگران میزراهی، آگودا و کارگران آگودا تحت عنوان جبهه مذهبی
(Front religieux)
در انتخابات پارلمانی 1951 12.2% آراء را به خود اختصاص دادند. یعنی 16 کرسی از 120 کرسی.
میزراهی و حزب کارگران آن بر عکس احزاب دیگز در نهایت موافقت خود را در مورد برابری زن و مرد از نظر قضائی و مذهبی اعلام کردند. در 17 ژوئن 1951 قانون برابری حقوق زنان و مردان با کمک و حمایت وزیر مذاهب که از حزب میزراهی بود به تصویب رسید. در طول این سال-ها تمام احزاب مذهبی کوچک و بزرگ، صهیونیستی به اهمیت تشکیل دولت اسرائیل و استقلال آن واقف بودند
احزاب مذهبی . صهیونیسم 1990-1984

در سال 1984، تغیرات مهمی در بین احزاب مذهبی دیده شد. انشعابات متعدد باعث بوجود آمدن احزاب کوچکی شد که یا پس از مدتی از صحنه سیاسی کنار رفتند یا بطور کلی ناپدید شدند. جند نمونه از این انشعابات که تا حدودی دارای اهمیت هستند عبارت از تامی و شاس
(Tami et Shas)
سوفراد مهاجرین آفریقائی و آسیائی
(Sepharad)

در سال-های 1951-1948، 685,000 نفر یهودی به فلسطین مهاجرت کردند که نیمی از آنها از قتل عام-های نازی نجات پیدا کرده بودند. هم زمان به همین تعداد، مهاجر آفریقائی و آسیائی ( 120,000از عراق، 45,000، از یمن و 30,000 نفر از مراکش) وارد فلسطین شدند. تمام این مهاجرین وارد جامعه-ای شدند از نوع غربی، با ایده-های سوسیالیستی حزب کاگر، که کنترل تمام تاسیسات، نهاد-ها و موسسات را در دست داشت. در حالی که اکثر این مهاجرین پیشه ورانی بودند که از مالکیت خصوصی حمایت میکردند. برای سوفراد، جدائی و رهائی از باور-های مذهبی دین یهود رسوائی آمیز و نفرت انگیز بود. اکثر انها را کسانی تشکیل می دادند که دارای باور-ها و فرهنگ-های شدید مذهبی-سنتی بودند. این باور-ها و واقعیت-های جامعه مدرن انشعابات متعددی را بوجود آورد از آن جمله
تامی
( Tami)
حزب مذهبی-سنتی مهاجرین مراکش
این حزب در سال 1981 تشکیل شد. اکثر اعضاء آنرا مراکشی-های مهاجر تشکیل میدادند. این حزب هیچ برنامه انتخاباتی نداشت و در سال 1984 یک نماینده در پارلمان داشت. ولی در 1988، با حزب لیکود وارد ائتلاف پارلمانی شد
شاس
(Shas)
"نگهبان تورات" حزب مذهبی-سنتی مهاجرین تونسی
در سال 1984 تشکیل شد. یک حزب مذهبی-قومی، که تلاش داشت به مسائل ملی مذهبی مهاجرین تونسی پاسخ دهد. موقعیت شاس در انتخابات محلی 1984 کاملا چشمگیر بود و درانتخابات 1988 دو برابر آگودا رای آورد
احزاب بزرگ سیاسی اسرائیل
احزاب وسیستم سیاسی اسرائیل بدلیل مهاجرت یهودیان از نقاط مختلف دنیا کمی پیچیده بود. عقاید و سیستم تفکری مهاجرین اروپائی کاملا با مهاجرین کشور-های آفریقائی و آسیائی متفاوت بود. شکاف-های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مهاجرین منجر به تشکیل احزاب گوناگون سیاسی و مذهبی شد، که هر یک منافع اقتصادی، اجتماعی خاصی را نمایندگی می کردند
بطور کلی احزاب سیاسی اسرائیل به سه گروه اصلی تقسیم میشوند
1-احزاب مذهبی
2-احزاب سوسیال دمکرات و کمونیست
3-احزاب ناسیونالیست و لیبرال

سوسیالیست-ها، حزب کارگر
(Mapaï, PT)
حزب کارگر در 1930 توسط دیود بن گوریون
(David ben Gourion)
و گلدا مایر
(Golda Meier)
تشکیل شد و به مدت 30 سال از 1977-1948 و بین دو جنگ جهانی قدرت را در دست داشت. حزب کارگر از سیاست سندیکائی و از مالکیت عمومی بعضی از صنایع دفاع میکرد. در سال 1951، حزب کارگر و حزب کمونیست کنترل کامل دولت و سندیکای مرکزی ، بخش-های پزشکی، درمانی و مدارس را در دست داشتند
این حزب هدف خود را رهائی از ایده-های مذهبی، پذیرش صهیونیسم سوسیالیستی و پذیرش استاندار-های جامعه مدرن قرار داد. اهدافی که احزاب مذهبی به هیچ وجه پذیرای ان نبودند. حزب کارگر با گروه-های لیبرال، مذهبی، اعراب و سوفراد روابط خوبی داشت و از حمایت آنها در انتخابات پارلمانی تا سال 1977 بر خوردار شد. سوفراد
مهاجرین آفریقائی و آسیائی) به مدت تقریبا 30 سال هرگز در موسسات و تاسیسات دولتی حزب کارگر نقشی نداشتند. به همین دلیل، احزاب عرب فلسطینی و سوفراد از حزب کارگر فاصله گرفتند . آنان برای نشان دادن مخالفت خود به لیکود رای دادند. واین موضوع یکی از دلائل شکست انتخاباتی حزب کارگر در 1977 و پس از آن شد.
در انتخابات 30 ژوئن 1981 حزب کارگر توانست اکثریت نسبی کرسی–های پارلمانی را به خود اختصاص دهد. از 9 نوامبر 2005
امیر پرتز
(Amir peretz)
رهبری این حزب را بعهده دارد
حزب کمونیست
(Mapam, PCI)
این حزب در سال 1948 بوجود آمد. دومین حزب بزرگ سیاسی در اسرائیل بود که در انتخابات 1949، 15% آراء را از آن خود ساخت. و این موفقیت را تا سال 1950 حفظ کرد. وفاداری این حزب به استالین و واکنس او در مراسم مرگ استالین تاثیر بسیار منفی در بین مردم اسرائیل داشت. به جز این موضوع، فشار استالین به جامعه پزشکان یهودی در جریان "توطعه بلوز سفید-ها" در سال
1953
می توان اشاره کرد
از ویزگی-های این حزب می توان به موارد زیر اشاره کرد
1-ضد صهیونیست ( در جامعه صهیونیستی اسرائیل
2-طرفداری از شوروی ( در جامعه اسرائیلی ضد شوروی
3-طرفداری از دولت مستقل فلسطینی ( در جامعه ضد عرب
این موضع گیری-ها، باعث بوجود آمدن انشعاباتی در حزب کمونیست اسرائیل شد. بطوریکه در انتخابات 1955، تنها موافق به کسب 7.3% آراء پارلمانی شد. به همین دلیل این حزب تصمیم گرفت از شوروی فاصله بگیرد. در تمام این سالها تا 1977 با حزب کارگر در ائتلاف پارلمانی شرکت کرده و در دولت اسرائیل نقش مهمی بعهده داشت. درانتخابات 1988 فقط توانست 2.5% آراء را به خود اختصاص دهد. از سال 1990-1984 که حزب کارگر با لیکود ائتلاف "اتحاد ملی" را تشکیل دادند، حزب کمونیست در این اتحاد شرکت نکرد
در سال 1992، حزب کمونیست با راتز
(Ratz)
اءتلافی را تشکیل داد بنام ( کمپ صلح) و در 1996 رسما در حزب راتز ادغام شد و از این تاریخ به بعد دیگر حزبی بنام حرب کمونیست وجود خارجی نداشت
احزاب لیبرال
لیبرال-ها بیشتر مجموعه-ای از شخصیت-های معروف و مهم اسرائیلی بودند، ماننئد وایزمن، اولین رئیس جمهور اسرائیل.
در سال 1935 به دو گروه تقسیم شدند.
1-صهیونیست-های لیبرال مستقل
PLI
2-صهیونیست-های محافظه کار
صهیونیست-های محافظه کار از بخش خصوصی و خصوصی سازی حمایت میکردند. این حزب خواهان جدائی احزاب سیاسی از دولت بود و شدیدا طرفدار کشور-های غربی در واقع کشور-های امپریالیستی . هر دو انشعاب در سال 1946 به هم پیوستند و برای بار دوم در سال 1948 از هم جدا شدند. در 1952، لیبرال-های محافظه کار با موشه شارت
( Moshe Sharett)
برای کسب کرسی –های پارلمانی به توافق رسیدند با این شرط که دولت جدید جیره غذائی و لباس که از سال 1949 به اجراء گذاشته شده بود را حذف کند. بالاخره هر دو گروه لیبرال در سال 1961، حزب لیبرال جدیدی را بوجود آوردند بنام لیبرال
(Libéral)
برنامه آنها کاملا در چهار چوب نظرات لیبرالی بود مانند
1-دفاع از آزادی-های فردی
2-حمایت از کارفرمایان، پیمانکاران، مالکین
3-ملی کردن سرویس-های اجتماعی با هدف تضعیف سندیکالیسم
این حزب در سال 1951 در انتخابات 17 کریس را بدست آورد. لیبرال-ها و ناسیونالیست-ها به رهبری هروت
در سال 1965 موفق به ائتلافی به نام گوهل
(Gohal)
شدند. این ائتلاف موفق به کسب 25 کرسی پارلمانی شد. در همین سال حزب لیبرال مستقل
PLI
از آن جدا شد
لیکود
(Likoud)
معروف به حزب راست افراطی در سال 1973 با اتحاد احزاب دست راستی چون هروت" آزادی
" ( Hérout)
متعلق به مناخیم بگین، حزب لیبرال و چند گروه کوچک دیگر به کمک شارون
( Ariel Sharon)
تشکیل شد. استراتژی شارون کاملا روشن بود. برای گرفتن قدرت باید به افکار عمومی نشان داد که تمام احزاب دست راستی با هم متحد هستند و می توانند در عرصه سیاسی نیرو و وزنه-ای قدرتمند باشند. در کمتر از 4 سال شارون موفق شد برای اولین بار پس از 29
سال قدرت را بدست آورد. بترتیب بگین، شامیر، و شارون یکی پس از دیگری بعنوان نخست وزیر روی کار آمدند
دلائل اصلی که باعث موفقیت لیکود در انتخابات شد عبارتند از
1-جنگ کیپور
( Kippour)
ضعف حزب کارگر در پیشبرد جنگ
2-بحران اقتصادی سال 1973 و ناتوانی حزب کارگر در پاسخ به این بحران
3-نارضایتی سوفراد ( مهاجرین آفریقائی و آسیائی) از حزب کارگر
در حزب کارگر سوفراد هیچ نقشی در دولت این حزب نداشتند. لیکود از این نارضایتی استفاده کرد و با دادن چند پست دولتی توانست حمایت آنها را جلب کند. در واقع لیکود بکمک احزاب مذهبی مانند آگودا و ناسیونالست-ها و سوفراد بقدرت رسید. لیکود در سال 1977
به اسرائیل بزرگ اعتقاد داشت و مخالف صلح با فلسطینی-ها و عقب نشینی از سر زمین-های اشغالی بود. هدف لیکود مخالفت شدید با تشکیل دولت مستقل فلسطینی بود. در سال 1988 بار دیگر لیکود با ائتلاف احزاب مذهبی و ناسیونالیست تواتست در راس دولت قرار گیرد
پس از به قدرت رسیدن، لیکود بودجه قابل توجهی را به ارتش و صنایع نظامی اختصاص داد و بگین با دکترین اسرائیل بزرگ و با همکاری موشه دایان
(Moshe Dayan)
ارتش را تقویت کرند بگین اعتقاد داشت که اورشلیم ،ساحل غربی رود اردن، سینا و بلندی-های جولان میراث اجدادی و بخش-های جدانشدنی اسرائیل هستند. پس از پذیرفتن طرح عقب نشینی از مناطق اشغالی در اوت 2005 دولت اسرائیل با بحران سیاسی روبرو شد. و برای خاتمه به بحران سیاسی و پایان دادن به نفوذ لیکود شارون حزب دیگری بنام کدیما
( Kadima)
را تشکیل داد. شارون مجبور شد با تشکیل دولت مستقل فلسطینی موافقت کند. بسیاری از شخصیتهای سیاسی اسرائیل از حزب جدید حمایت کردند.، مانند شیمون پرز. شارن در نیمه دسامبر2005 دچار حمله مغزی و از صحنه سیاسی خارج شد. در حال حاضر، اولمر
(Olmert)
نخست وزیر اسرائیل رهبری این حزب را بعهده دارد. در جنگ اسرائیل- حزب الله لبنان، در تابستان 2006 بحران سیا سی به اوج خود رسید . اولمر، برای برون رفت از این بحران لیبرمن
(Lieberman)
رئیس یکی از احزاب بنیاد گرا راست را بعنوان معاون نخست وزیر انتخاب کرد. این انتخاب مورد انتقاد شدید حزب کارگر واقع شد و امیر پرز وزیر دفاع، دولت اولمر را تهدید به استعفاء کرد. ولی در نهایت با این عنوان که کشور در شرایط بحرانی است در دولت اولمر باقی ماند
اهداف کدیما
1-مهمترین هدف شارون خاتمه دادن به نفوذ و سلطه لیکود و حزب کارگر بود
2-به رسمیت شناختن دولت فلسطین و کنترل اسرائیل بر تمامی شهر اورشلیم
در 29 مارس 2006، مذاکرات بین کدیما و شاس ( مهاجرین تونسی) و حزب کارگر به ائتلافی انجامید که موفق شد 60 کرسی از 120
کرسی پارلمانی را به خود اختصاص دهد
منابع و کتاب-های استفاده شده

1-Les partis religieux ken Israël
Presses Universitaires de France 1991
2- Le système politique israélien
Presses Universitaires de France 2000


3-Les palestiniens (Un siècle d’histoire)
Nadine Picaudou
Editions : Complexe 1997, ISBN

4-La Palestine en marche
Ben Porat et Dany Rubinstein
Edition : Flammarion ; France 1996

5-Du rêve sioniste à la réalité israélienne
Mitchell Cohen
Edition : la Découverte, Paris 1990

6-Paix ou guerre
Charles Enderlin
Editions : Stock ; 1997
7-Essai sur Israël
Friedrich Dürrenmatt
Editions: Office féderal de la culture Suisse, 2002
http://fr.wikipedia.org/wiki/Mapam8--
http://fr.wikipedia.org/wiki/Likoud
http://fr.wikipedia.org/wiki/Kadima
http://fr.wikipedia.org/wiki/Politique_d%27Isra%C3%ABl
http://fr.wikipedia.org/wiki/Sionisme
http://fr.wikipedia.org/wiki/Histoire_du_sionisme

No comments: