با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Sunday, December 17, 2006

بررسی تاریخی خاورمیانه ، فلسطین-اسرائیل ، بخش 7

جنگ-ها و درگیر-های لبنان
احزاب و گروه-های سیاسی لبنانی
بخش 7

مترجم: مرجان افتخاری
14.12.2006
لبنان درسال-های 1976-1941
جمعیت لبنان را یک ملت هماهنگ و یکدست تشکیل نمیدهد. گروه-های ملی و مذهبی مارونی و مسلمان دو گروه اصلی آن را تشکیل میدهند، که هر یک از این دو گروه به شاخه-های کوچک دیگری تقسیم شده اند: مسلمانان (سنی- شیعه) و مسیحیان شامل ( ارتودکس یونانی، کاتولیک یونانی، ارمنی و پرتستان) میباشند. از دیر باز، بدلیل اختلافات محلی، قومی و مذهبی، کوهستان-های سخت و غیر قابل دسترس لبنان پناهگاه طبیعی و مناسبی برای اقلیت-های تحت تعقیب، مارونی
(Maronite)
، دروزی
(Daruze)،
شیعه
(Chiite)
و سایر اقلیت های قومی و مذهبی بوده است
در 1860، یک شورش دهقانی به جنگ مذهبی تبدیل شد و سرنوشت مسیحیان بهانه مناسبی برای حضور ناپلئون
III
(Napoléon III
در لبنان بود. فرانسه بعنوان یک قدرت اروپائی حضور خود را در لبنان تثبیت کرد. پس از جنگ اول جهانی و طبق موافقتنامه ساکس پیکو
(Sykes-Picot)
فرانسه کنترل بخش مهمی از خاورمیانه را بدست گرفت و حضور خود را در سراسر خاک لبنان تا مرز-های سوریه گسترش داد
در جنگ دوم جهانی، دولت ویشی
(Vichy)
اجازه داد تا
Axe
(اتحاد آلمان-ایتالیا در 1936) از لبنان و سوریه برای پیشروی نیرو-های خود استفاده کند. ولی در ژوئیه 1941، هر دو کشور سوریه و لبنان توسط نیرو-های انگلیس و فرانسه آزادا اشغال و مانع پیشروی
Axe
شدند
علیرغم حضور نیروهای فرانسه در لبنان، این کشور نتوانست نفوذ و استعمار خود را در لبنان ادامه دهد و در 22 نوامبر 1943 لبنان با عضویت در سازمان ملل و اتحاد عرب اعلام استقلال کرد. در همین زمان قرار داد ملی بین دو گروه بزرگ سنی و مارونی بسته شد، و مسیحیان از حمایت فرانسه چشم پوشی کرده و استقلال کشور را پذیرفتند. ولی مسلمانان طرد شده از سایر جوامع عرب همچنان در رویای استقلال و تشکیل "سوریه بزرگ" بسر میبردند. به دلائل ملی و مذهبی، طبق قرار داد 1943، اداره امور سیاسی کشور (دولت و پارلمان) به شرح زیر تقسیم شد، رئیس جمهور مارونی، نخست وزیر سنی و رئیس پارلمان باید از شیعه باشد. کابینه وزراء بین 6 وزیر مسیحی و 5 وزیر مسلمان ( سنی-شیعه) تقسیم شد. لازم به یاد آوری است که هر یک از این گروه-ها ی ملی-مذهبی مورد حمایت کشور-های مختلف اروپائی هستند، بطور مشخص، مارونی-ها توسط فرانسه، دروزی-ها بوسیله انگلیس و ارتودکس-ها مورد حمایت روسیه هستند
در 1958، لبنان با دو بحران محلی و ملی روبرو شد و رئیس جمهور آن کمیل شمعون
(Camille Chamoun)
ناصر را مسئول این دو بحران دانست.
(1-تشکیل جمهوری متحد عرب بین سوریه و مصر
((RAU
در فوریه 1958 که به پیشروی و گسترش احزاب تندرو اسلامی لبنان کمک کرد
.2-فرو پاشی پادشاهی عراق در 14 ژوئیه 1958
کمیل شمعون برای حفظ رژیم لبنان از آمریکا در خواست کمک کرد. فردای همان روز سربازان آمریکائی در بیروت مستقر شدند. ولی پس از چند هفته ژنرال شهاب
(Chehab)
رئیس ارتش جای شمعون را گرفت. این ژنرال و ژنرال هلو
(Helou)
هرگز به دلائل گوناگون، از جمله درگیری–های داخلی و جنگ-های اعراب-اسرائیل نتوانستند قدرت کامل را در لبنان داشته باشند
در سال-های 1967-1948، مرز-های جنوب لبنان، صحنه جنگ بین فدائیان فلسطینی و اسرائیل شد. در 1968 و 1969 فلسطینی-ها امکانات و نیرو-های خود را در این منطقه افزایش دادند. در این زمان پس از اخراج از اردن و بویژه پس از شکست جنگ 6 روزه در مصر، جنوب لبنان مرکز مبارزات فلسطینی-ها و اعراب علیه اسرائیل شد. در طول این سال-ها، تهاجم و تجاوز هوائی، بمباران، بستن بندر-ها حمله به دهکده-ها، دستگیری، آتش زدن مزارع باعث مهاجرت اجباری مردم از این منطقه بود.
همزمان با اشغال و درگیر-های نظامی، لبنان قرارداد-های متعددی در مورد جنوب لبنان به امضاء رسید. از جمله: قرارداد ترک مخاصمه با اسرائیل 1948، قرارداد قاهره با فلسطینی-ها در 1969، 1983، و 1993، وقرارداد آوریل 1996 با اسرائیل. در تمام این سال-ها لبنان، محل استقرار ارتش اعراب ( نیرو-های منصرف 1976)، نیرو-های چند ملیتی در 1982 و نیروهای سازمان ملل متحد بود. در عین حالی که بخشی از جنوب لبنان همچنان در اشغال کامل دولت اسرائیل قرار داشت
جنوب لبنان با توجه به شرایط خاص جغرافیائی، محل تجمع لبنانی-ها، فلسطیی-ها، اعراب و مقاومت-های بین المللی مذهبی و غیر مذهبی شد، ولی به مرور مسلمانان بعنوان تنها نیرو مطرح شدند. در مدت 30 سال، اسرائیل بیروت و قسمت عظیمی از لبنان را در اشغال داشت و هزاران پناهنده و آواره در جنوب لبنان بدون هیچ شانسی برای ادامه زندگی در این قسمت بسر میبردند. در حقیقت، جنوب لبنان، منطقه-ای ایده-آل برای اعراب ناسیو نالیست و دیگر گروه-ها بود. موضوع قابل توجه اینکه لبنان و لبنانی-ها نمی-توانستند به جای تمام اعراب عهده دار مقاومت و صلح باشند. در پی بحران-های پی در پی و درگیر-های خیابانی دولت لبنان مجبور شد موافقتنامه قاهره را در 3 نوامبر 1969 بپذیرد. طبق این موافقتنامه نیرو-های نظامی فلسطینی بطور رسمی در لبنان مستقر شدند. این موافقتنامه به فلسطینی-های ساکن لبنان اجازه داد که پایگاه-های نظامی خود را در خاک لبنان ایجاد کرده، و از خاک لبنان مبارزه علیه اسرائیل را سازماندهی کنند. از طرف دیگر، در سال-های 1971-1970 "فدائیان فلسطینی" که محل و منطقه مبارزاتی خود را در اردن از دست داده بودند وارد لبنان شدند. در دهه 70 لبنان میدان یک جنگ واقعی بود.
ثروت نفت و گسترش اسلام بنیادگرا
در اوائل دهه 1970، با حمایت و تشویق آمریکا، وهابیت در عربستان سعودی بعنوان ایدئولوژی رسمی و دولتی در مقابل فرقه هاشمی مطرح شد. شکست در جنگ 6 روزه، حرکت-ها و مانور-های ضد ناصریسم انورالسادات، شکست و سرخوردگی ناسیونالیزم عرب پارامتر-هائی هسنتد که راه را برای فعالیت-های گروه اخوان المسلمین باز کرد. رهبر آن سید قطب (Sayd Qotb) روابط نزدیکی را با عربستان سعودی داشت. ثروت حاصل از فروش نفت در 1973 وزنه سنگین سیاسی به عربستان در منطقه خاورمیانه داد. بطوریکه می توان گفت که عربستان سعودی جای امپراطوری عثمانی را گرفت. درآمد نفت و توزیع آن بین گرو-های اسلامی یکی از دلائل گسترش و نفوذ اسلام بنیادگرا شد، که از نظر ایدئولوژیکی متکی به فرامین و دستورات قرآنی بود. مانند( جدائی زن و مرد، محدود کردن فعالیت زنان در جامعه، حجاب زنان، مخالفت با سمبل-های مدرنیزاسیون و مخا لفت شدید با مارکسیت). روی کار آمدن رژیم شیعه خمینی در ایران (1979) حیرت و هراس وهابیت را در پی داشت و در واقع بنیاد گرائی شیعه و سنی در مقابل هم قرار گرفتند. ثروت حاصل از فروش نفت در سال 1973 دو تاثیر بزرگ در منطقه داشت.
1-گسترش قدرت سیاسی عربستان سعودی
2-گسترش موج بنیادگرایان اسلامی
حمله اسرائیل در 1978( عملیات لیتانی
Litani)
در 15 مارس 1978، 2000 نفراز نیرو-های اسرائیلی لبنان را اشغال کردند. در عرض 7 روز 2020 کیلومتر مربع از خاک لبنان برای ایجاد نوار امنیتی تصرف شد و در این عملیات بسیاری از دهکده-های جنوب لبنان ویران شد. طبق آمار صلیب سرخ جهانی 220,000 لبنانی، 65,000 فلسطینی در مجموع 285,000 نفر آواره و بی خانمان و 1168 نفر کشته شدند. پس از تصویب قطعنامه-های 425 و 426 شورای امنیت سازمان ملل، نیرو-های این سازمان وارد جنوب لبنان شدند. و در 13 ژوئن 1978، ارتش اسرائیل تا مرز-های "نوار امنیتی" عقب نشینی کرد. نوار امنیتی به نیرو-های تحت پوشش سعد حداد
(Saad Haddad)
چریکهای مسیحی مورد حمایت اسرائیل سپرده شد. یک ماه بعد، یک واحد از نیرو-های لبنانی با موافقت نیرو-های سازمان ملل و سوریه سعی کرد تا وارد نوار امنیتی شود، ولی نیرو-های سعد حداد آنها را متوقف کردند. دولت لبنان سعد حداد را متهم به همکاری با دشمن و خائن اعلام کرد. از این پس در 18 آوریل 1979 سعد حداد در منطقه تحت کنترل خود" دولت لبنان آزاد" را اعلام کرد. منطقه-ای به وسعت 700 کیلومتر مربع، شامل
(Cheb-Kfar
در شرق تا
Naqoura
در جنوب) با جمعیتی در حدود 100,000نفر ( 60% شیعه و 35% مسیحی) و 450 مرد مسلح که "ارتش لبنان آزاد " را تشکیل میدادند. پس از مرگ سعد حداد در 15 ژانویه 1984، ژنرال آنتوان لحد
Anton Lahad)
رهبری "ارتش لبنان آزاد" که از این پس "ارتش جنوب لبنان" نامیده میشد را بعهده گرفت
حمله 1982 عملیات صلح در خلیله
( Galilée)
در سال 1977 حزب دست راستی اسرائیل لیکود
(Likoud)
به رهبری بگین در شرایطی به قدرت رسید که جدایی، گسیختگی و آشفتگی سیاسی دنیای عرب را در بر گرفته بود. پس از قتل سادات در اکتبر 1981، پارلمان اسرائیل در دسامبر به اشغال و الحاق بلندی-های جولان
(Golan)
سوریه رای داد. در 6 ژوئن 1982 ارتش اسرائیل برای نابودی تاسیسات ساف و کنترل مناطق استراتژیکی، بروک
(Barouk)
که در 23 کیلومتری دمشق قرار دارد، را به تصرف در آورد. بدین ترتیب اسرائیل کنترل کامل سوریه و شاه راه بیروت-دمشق را بدست گرفت. نیرو-های فلسطینی مجبور به عقب نشینی شدند و نیرو-های اشغال گر اسرائیلی تا غرب پایتخت لبنان پیش روی کردند
بدنبال بحران-های سیاسی،
(Bachire Gemayel)
در 14 سپتامبر 1982 به قتل رسید، 1500، پناهنده در 16 سپتامبر 1982 در کمپ-های صبرا و شتیلا با حمایت ارتش اسرائیل توسط فالانژیست-ها قتل عام شدند. به دنبال این فاجعه بگین و شارون مجبور به استعفاء شده و نیرو-های آمریکائی و فرانسوی هم متحمل خساراتی شدند. طبق آمار صلیب سرخ لبنان این جنگ 19085 نفر کشته، 31912 نفر زخمی و 100,000 نفر آواره و بی خانمان به جا گذاشت و دولت اسرائیل با بحران سیاسی عمیقی مواجه شد. در چنین فضائی بار دیگر عملیات نیرو-های مقاومت لبنان علیه اسرائیل ادامه یافت و اسرائیل مجبور به عقب نشینی-های پی در پی شد. اسرائیل تا پشت نوار امنیتی غقب نشینی کرد ، ولی هنوز 850
کیلومتر مربع یعنی نصف جنوب لبنان را در اختیار داشت
حمله اسرائیل در سال 1996
در 11 آوریل 1996 بار دیگر به لبنان حمله شد. این با در 18 آوریل بیش از 100نفر از مردم عادی که از ترس حمله اسرائیلی-ها به یکی از پست-های سازمان ملل در دهکده قنا
(Cana
پناه آورده بودند قتل عام شدند. این موضوع باعث شد که شیمون پرز
(Pérès )
جای خود را به بنیامین نتانیاهو
(Benyamin Nétanyahoo)
داد. طی موافقننامه-ای آتش بس مورد موافقت سوریه، لبنان اسرائیل، فرانسه و آمریکا قرارگرفتت. طبق این موافقتنامه گروه-های نظامی حق ندارند از خاک لبنان اقدام نظامی علیه اسرائیل داشته باشند. و مناطق مسکونی نباید مورد استفاده گروه-های نظامی قرار گیرد. هنوز این قرارداد امضاء نشده بود که گروه-ها مخالفت خود را اعلام کردند. و به مدت دو سال درگیری-ها بین نیرو-های اسرائیلی، لبنانی، سوریه و فلسطینی ادامه یافت.

مقاومت ملی و مقاومت اسلامی

از نظر تاریخی، مردم جنوب لبنان، سابقه طولانی در مبارزه علیه استعمار فرانسه داشتند و بدلائل قومی-مذهبی،این منطقه اولین پایگاه حمایت از فدائیان فلسطینی بود. از تابستان 1968، فلسطینی-ها با استقبال و حمایت و همیاری لبنانی-های جنوب که در فقر و بدبختی دائمی زندگی میکردند مواجه شدند. مردم جنوب که تقریبا همیشه از طرف دولت لبنان فراموش شده بودند چیزی برای از دست دادن نداشنتد. جنبش مقاومت ملی لبنان تحت عنوان" نیروی-های مشترک
" (Forces communes)
وارد جنگ علیه اسرائیل شدند. حتی پش از ترک ساف در سال 1982 به حمله-های خود علیه ارتش اسرائیل ادامه دادند. در 16 سپتامبر 1982، جبهه مقامت ملی لبنان
(FRNL)
( Front de la résistance nationale libanaise)
تشکیل شد. بنیان گذار این جبهه حزب کمونیست لبنان بود و اعضاء آن را داوطلبان زن و مرد فلسطینی و لبنانی مذهبی و غیر مذهبی تشکیل میداد که علیه اشغالگران اسرائیلی مبارزه میکردند.
حزب الله و جنبش امل هم با نفوذ خود در بین شیعیان اقدامات نظامی علیه اسرائیل را هدایت می کردند. در این زمان، مذهبیون شیعه نقش اصلی را در مسلح کردن مردم دهکده-ها بعهده داشتند. عملیات انتحاری این گروه با بمب گذاری شروع شد. در عملیات بمب گذاری 13 اکتبر 1982 در ستاد واحد-های فرانسوی و نیروهای چند ملیتی 56 نفر کشته شدند. و در 23 اکتبر،با انفجار ستاد ارتش آمریکا در بیروت 241 نفرجان خود را از دست دادند. به دنبال آن در 11 نوامبر 1982 بمب گذاری در ستاد نظامی اسرائیل در تیر (Tyr)
منجر به مرگ 89 نفر شد. عملیات نظامی و انتحاری باعث شد تا اسلامی-ها برتری خود را به
FRNL
تحمیل کنند. در 1984، درگیری بین دو گروه شیعه و جبهه مقاومت لبنان منجر به دستگیری و شکنجه افراد جبهه مقاومت شد. رویاروئی بین دو گروه، باربودن و به قتل رساندن تعدادی از روشنفکران حزب کمونیست به اوج خود رسید.
در سال 1984، جبهه مقاومت لبنان از طریق سوریه کمک-های نظامی قابل توجهی از شوروی و کشور-های عربی در یافت کرد. در عوض سوریه از حزب کمونیست خواست که او را در جریان عملیات خود علیه اسرائیل قرار دهد. در سالهای 1985-1984 بنا بر تصمیمات محلی و بین المللی جبهه حزب الله-ایرانی را به جبهه مقاومت لبنان تحمیل کردند. سعید محمد حسین، رهبر حزب الله اظهار داشت که 90% جبهه متعلق به مقاومت اسلامی است. و رهبری حزب الله دربکا
( (Bekaa
شیخ صبحی ال توفیلی
( (Cheikh Subhi al-Tufayli
اعلام کرد که در صد بالایی از علمیات علیه اشغالگران اسرائیلی توسط مسلمانان هدایت میشود و طبیعی است که این جبهه مقاومت اسلامی نام گذاری شود. تنها شیخ مهدی شمس الدین رئیس کمیته شیعه تصمیم گرفت راه حلی برای این مشکل پیدا کند. او "جبهه مقامت عموی " را پیشنهاد کرد. ولی سعید محمد حسن ال امین روشنفکر مسلمان جنوب لبنان در فوریه سال 1985 اظهار داشت که جبهه مقاومت شیعه در مقابل اشغالگران نیرویش را از اسلام الهام میگیرد. درست به همان شکل که امام حسین پیروزی را با شهادات و مرگ بدست آورد، در این صورت این جبهه اسلامی است

گروه-ها و احزاب لبنانی

حزب الله لبنان


در سال 1943، تعداد قابل توجهی از شیعیان هوادار گروه-های چپ و بویژه حزب کمونیست بودند. در اواخر سال 60، دو انگیزه سیاسی-اجتماعی و حمله-های نظامی اسرائیل باعث سازماندهی و منظم کردن شیعیان شد. امام موسی صدر(لبنانی-ایرانی) در 1960 به لبنان آمد. و در 1967 "کمیته عالی شیعه" را بنیان گذاشت و به خود لقب امام داد. او برنامه-ای ارائه داد که تمام اقشار و طبقات جامعه شیعه را در بر میگرفت. " حق داشتن دولت" کمک به پیشروی اقتصادی جنوب لبنان و دفاع از مذهب. او مخالف رهبران مذهبی–سنتی و احزاب چپ بود. درست قبل از جنگ داخلی لبنان موسی صدر جنبشی را پایه گذاری کرد که جایگزین امل اسلامی شد. موسی صدر در 1978 در یک سفر رسمی در لیبی ناپدید شد. در 1983، بار دیگر امل اسلامی از غیبت موسی صدر استفاده کرد و در راس مقاومت اسلامی قرار گرفت. در اوت 1985، امل اسلامی و رهبری آن نبی بری
(Nabih Berri)
،از این پس با دو رقیب مواجه بود گروه-های چپ و بنیادگرایان تهران. ( پس از ناپدید شدن موسی صدر، بری در اوت 1978، رهبری امل را بدست گرفت . در حمله اسرائیل به لبنان در 1980 امل به جنگ علیه فلسطینی-ها و متحدان آن پرداخت. پس از ژوئن 1982
پیشنهاد ائتلاف با امین جمیل را داد ولی او این پیشنهاد را رد کرد.)

از 1982، با فرستادن گارد-های ایرانی که نظامیان لبنانی را تعلیم میدادند، جبهه مقاومت به یک گروه آشوبگر مذهبی تبدیل شد. که با وساطت سوریه و ایران حزب الله کنترل کامل را بدست گرفت. در ماه مه 1984، برای اولین بار اعلامیه–ای توسط حزب الله صادر شد . در حالی که تا قبل از لین تاریخ، اعلامیه-ها دارای امضاء
FRNL
بود. در فوریه 1985، حزب الله طی بیانیه رسمی برنامه خود را اعلام کرد. و در مدت کوتاهی هم از نظر تعداد و هم از لحاظ نظامی رشد شگفت انگیزی کرد. خاتمه جنگ ایران-عراق فرصت مناسبی بود تا ایران نیرو-ها بیشتری را در لبنان بکار گیرد. در این سال-ها لبنان مرکز رقابت سه کشور سوریه، ایران و عراق بود.عراق در رقابت با سوریه،در سال 1989، مقدار قابل ملاحظه-ای سلاح به ارتش رسمی لبنان تحت رهبری میشل عون
(Michel Aoun)
ارسال کرد

ین تغیر و تحول باعث شد که اسرائیل نیرو-های خود را در جنوب لبنان افزایش دهد. از 5 سپتامبر 1997، حزب الله عملیات متعددی را که نشان دهنده ظرفیت نظامی او بود علیه اسرائیل رهبری کرد. در این زمان جبهه مقاومت لبنان درچهار چوب "بریگارد-های مقاومت" تحت رهبری حزب الله عملیات علیه اسرائیل را پیش میبردنند.

مارونی-ها
Maronites))

مانورنی-ها بزرگترین جامعه مسیحی لبنانی است که در قرن 5 در سوریه بسر مییبردند. مارونی-ها از نظر ایدئولوژیکی و ملیتی فنقی (Phénicienne
غیر عرب)هستند و خود را از جامعه عرب کاملا جدا میدانند. از نظر اقتصاد ی و سیاسی نفوذ قابل توجهی در جامعه لبنان دارند. بورژوازی و افراد سرشناس آن به مارونی-ها یک روحیه ناسیونالیستی قدرتمند دادند. از شخصیت-های برجسته آن
میتوان از خانواده فرانژیه
(Soleimane Frangié
نام برد
فالانژیست-ها
(Phalangistes)
حزب اصلی دست راستی مارونی در 21 نوامبر 1936 توسط پیر جمیل
(Pierre Gemayel)
بر اساس سازمان فاسیستهای ایتالیا تشکیل شد. آنها خود را وارث فنقی-ها لبنان می دادند. مخالف ادغام و الحاق لبنان به سوریه و خواهان استقلال لبنان هستند. در سال 1952 این حزب چند نماینده در پارلمان داشت و در جنگ داخلی 1958 در کنار رئیس جمهور َشمعون
( Chamoun)
قرار گرفت. این حزب بسرعت رشد کرد و در سال 1970،تقربیا دارای 70,000عضو بود. 80% فالانژیستها را خرده بورژوا-ها تشکیل میدهند که در بخش-های صنعتی و پیشه-وری مشغول بکار هستند
بشیر جمیل
(Bachir Gemayel)
نمایده سیاسی بخش عظیمی از مارونی-ها بود که در انتخابات 1972 لبنان، 7 کرسی از 99 کرسی را بدست آورد. در اواخر سال 1975
از اسرائیل کمک-های نظامی در یافت کرد و افراد آن در اسرائیل تعلیم نظامی می دیدند .در 30 اوت 1976، بشیر جمیل، "نیرو-های لبنانی
" ( Forces libanaises) FL
را تشکیل دادند و خود در راس آن قرار گرفت این جریان دو هدف زیرا را در برنامه خود قرار داد
1-مبارزه با ساف و متحدان لبنانی آن
2- مبارزه علیه سوریه
نیروهای لبنان
(FL
حدود 2000 کیلومتر از خاک لبنان را در سال-های 1982-1977 در کنترل خود داشت . در 23 اوت سال 1982 با کسب 52 رای ازمجموع 62 را بشیر جمیل رئیس جمهور لبنان شد. پس از مدت کوتاهی بشیر جمیل به قتل رسید( 14 سپتامبر 1982) و برادر او امین جمیل جای او را گرفت. امین جمیل بر عکس برادرش از حمایت و اعتماد شاخه نظامی
FL
بر خوردار نبود و تنها مورد حمایت فالانژیست-ها بود. پس از لغو قرارداد اسرائیل- لبنان در مارس 1984، و مرگ پیر جمیل ( که نقش میانجی را بعهده داشت) در گیری بین
FL
و امین جمیل شروع شد. در این درگیری-ها
FL
متحمل انشعاباتی شد، که مهمترین آن انشعاب سمیر جع جع
(Samir Geagea)
از یاران امین جمیل را میتوان نام برد

دروزی-ها
(Druzes)

فرقه-ای از شیعه که گذشته آنها به خلیفه فاطمی مصر در قرن 10 میرسد. پس از در گذشت، خلیفه ال حکیمی، تعدادی از انها تحت رهبری ال دروزی
(Al Druzi)
به سوریه پناهنده شده و از این پس تحت همین نام معروف شدند. دکترین و فلسفه این فرقه بگونه-ای بود که مسلمانان دیگر آنها را مرند می دانستند.در حال حاضر حدود 60,000 نفر دروزی در سوریه، لبنان و اسرائیل زندگی میکنند. که با آنها رفتاری دیگری غیر از سایر مسلمانان می شود. بیشتر آنان جذب ارتش شده و در لبنان نقش سیاسی مهمی را بعهده دارند. دروزیها فقط 7% جمعیت لبنان را تشکیل میدمند، ولی بخش وسیعی از خاک لبنان را در اختیار دارند. بویژه پس از مهاجرت و ترک مسیحیان در سال-های 1985-1983.
کمال جنبلات رهبر دروزی-ها در سال 1977 توسط نیرو-های سوریه به قتل رسید و پسر او ولید جنبلات جای او را گرفت. او مانند پدرش رهبری حزب سوسیالیست
PSP (Parti socialiste progressiste)
لبنان را بعهده دارد
حزب کمونیست لبنان
حزب کمونیست لبنان و سوریه در سال 1924 تحت نام حزب مردم یا خلق
(Parti du peuple)
تاسیس شد. در سال 1966 این دو حزب از هم جدا شد ند. حزبکمونیست لبنان در سال 1969 " نیروی ملی مقاومت لبنان" را برای مبارزه علیه اسرائیل تشکیل داد، و در سال 1970گروه نظامی " گارد مردمی
" (Gard populaire)
را پایه گذاری کرد که ( 50% شیعه، 30% مسیحی و 20% دروزی ) عضو آن بودند. از نشریات آن روزنامه ال ندا
(Al Nida)،
هفته نامه ال اخبار
(Al Akhbar)
را میتوان نام برد. تا مدت-ها جورج هاوی
(George Hawi)
رهبری آنرابعهده داشت. او در 21 ژوئن 2005 به قتل رسید
جنبش ناصری مستقل
( Mouvement des nassériens indépendants)

در سال 1975 به رهبری ابراهیم کلوآت
(Ibrahim Kileilat)
یکی از ثروتمندان سنی بیروت تشکیل شد. این حزب مخالف رژیم مارونی و خواهان بر قراری دولت مدرن عربی است. او راوابط مستقیمی با سوریه، لیبی، حزب کمونیست، جمبلات و فلسطینی-ها دارد. این جرایان هم مانند دیگر احزاب، گروه مسلح خود را دارد. مورابتون
(Mourabitoun)
با 2000 نفر مرد مسلح شاخه نظامی این حزب است
جنبش لبنان علیه سوریه 1989-1988

در سپتامبر 1988، دوره ریاست جمهوری امین جمیل پایان یافت و میشل عون
(Michel Aoun)
رئیس ستاد ارتش و مخالف حضور نیرو-های سوریه در لبنان ریاست دولت موقت را بدست گرفت. او تصمیم گرفت به حضور سوریه در لبنان خاتمه دهد. درگیری بین نیرو-های موافق و مخالف تا سال 1989 ادامه یافت. به درخواست کشور-های اردن و عربستان سعودی آتش بس بین این دو کشور بر قرار شد و در همان سال در کنفرانس تائف
(Taïf)
آمریکا از حضور سوریه در لبنان حمایت کرد ( بدلیل حمایت سوریه از آمریکا در جنگ خلیج) و بدین ترتیب در 13 اکتبر 1990 با به جا گذاشتن صد-ها هزار کشته و زخمی و آواره، میشل عون لبنان را به قصد فرانسه ترک کرد

در اولین انتخابات پارلمانی در یک جو نا سالم سیاسی و دستکاری شده و عدم حضور مردم در سال 1992 رفیق حریری
(Rafiq Hariri)
بعنوان نخست وزیر برای باز سازی کشور انتخاب شد. در سال-های 1990-1975 لبنان در هرج و مرج، اغتشاش داخلی و بحران سیاسی و اقتصادی عمیق فرو رفته بود. در حالی که مشکلات مالی سرمایه گذاری در بخش دولتی را محدود میکرد، بخش عظیمی از باز سازی اقتصادی به بخش خصوصی سپرده شد
در 1994، شرایط اقتصادی و اجتماعی بحرانی باعث بالا رفتن قیمت-ها حتی در بخش خدمات دولتی و عمومی شد. بیکاری و کاهش سطح در آمد متوسط، جابجائی 100,000 آواره جنگی و مشکل مسکن مسائلی بودند که دولت جدید با آنها روبرو بود.در 2004، قطعنامه 1559 کمیته امنیت سازمان ملل در ارتباط با خروج سوریه از لبنان و پایان دادن به عملیات نظامی حزب الله علیه اسرائیل صادر شد. باز گشت به آرامش در اکثر نقاط کشور شرایط مناسبی را برای رشد اقتصادی ایجاد کرد. شکوفائی اقتصادی رشدی برابر با 12% تا 15% در سه ماهه اول 1991 داشت. در اواخر 1991 به کمک سرمایه گذاری-های لبنان در خارج و سرمایه گذاری کشور-های عربی در لبنان اقتصاد فلج شده و بحرانی لبنان رنگ دیگری گرفت. در صد بیکاری کاهش یافت ولی همچنان قیمت سرویس-های خدماتی رو به افزایش بود
از نظر سیاسی در سال 2000 ارتش اسرائیل مجبور به عقب نشینی از جنوب لبنان شد، حزب الله و نظامیان ایرانی حاضر در لبنان خروج اسرائیل را نتیجه مبارزات خود دانسته ولی با خروج نیرو-های سوریه از لبنان و صحنه سیاسی آن مخالف بودند. در اکتبر 2004،
حریری تحت فشار رئیس جمهور لبنان امیل لاعود
( Emile Lahoud)
استعفا داد و در 14 ژو.ئیه 2005 بقتل رسید. احزاب لبنانی و دیپلمات-های خارجی سوریه را مسئول سوء قصد دانستند. احزاب و مردم لبنان به جز حزب الله در تظاهرات متعدد خواهان خروج فوری سوریه و قطع نفوذ سیاسی این کشور در لبنان شدند. در این تظاهرات سنی-ها، دروزی-ها و مسیحی-ها کمپ ضد سوریه را تشکیل می دادند. این تظاهرات منجر به استعفاء عمر کارامه (Omar karamé)
در 28 فوریه 2005 شد. در 8 مارس پس از تظاهرات احزاب شیعه و امل اسلامی عمر کارامه دو باره بعنوان نخست وزیر انتخاب شد. ولی بار دیگر در 13 اوریل 2005 کارامه مجبور به استعفا شد و در 14 اوریل نجیب میکالی
( Najib Mikali
. پست نخست وزیری را بدست گرفت
در 26 اوریل ارتش سوریه ظاهرا خاک لبنان را ترک کرد . در این فاصله تعداد زیادی از روشنفکران، روزنامه نگاران، افراد سیاسی سر شناس که مخالف حضور و نفوذ سیاسی سوریه در لبنان بودند به قتل رسیدند. در 12 ژوئیه 2006 حزب الله 2 سرباز اسرائیلی را در نوار امنیتی ربود و در 13 ژوئبه ارتش اسرائیل به مدت 1 ماه بیروت و جنوب لبنان را بمباران کرد
منابع و کتاب-های استفاده شده

1-Israél au Liban
Mahmoud Soueid
Revue d’études palestiniennes, Paris,2000
2-Le Liban
Jean-Pierre Alem et Patrickn Bourrat
Editions :Presses Universitaire de France, 2000
3-Le Liban contemporain
Georges Corm
Editions :La Découverte, Paris 2003
4-L’invasion israélienne du Liban
Ghassan El Ezzi
Editions : L’Harmattan ; Paris1990

http://fr.wikipedia.org/wiki/Liban5-
http://fr.wikipedia.org/wiki/Politique_du_Liban
http://fr.wikipedia.org/wiki/Hezbollah

No comments: