با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Wednesday, November 29, 2006

اگر ما بخواهیم


اگر ما بخواهیم
بحثی در باره کار حزب در داخل
کیان آذر
وقتی به تاریخ بیست وچند ساله جمهوری اسلامی نگاه می کنیم برکسی پوشیده نیست که این رژیم بر کشتاری وحشیانه از انسانهای آزادیخواه این جامعه بنا شده است که این با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم غرب همراه بوده. در نتیجه این سرکوب و بشکست رساندن انقلاب 57، شماری از این مبارزان مجبور به مبارزه مخفی و ترک کشور برای ادامه مبارزه و زندگی در خارج از ایران شدند و این ترکیب بندی موجود با کش و قوسهای فراوان با شکست و پیروزی های مختلف تا به امروز به پیش آمده است .
به صورت خاص تر وقتی به جنبش کمونیسم کارگری نگاه میکنیم شمار زیادی از افرادی را میبینیم که این سالها را با مبارزه سیاسی ، اجتماعی ، نظامی و تئوریک پشت سر گذارده اند و بدنه عظیمی از آنها جز افرادی هستند که از تیغ جمهوری اسلامی جان بدر برده اند و رژیم موفق به از بین بردن آنها نشد ، که ای کاش این تعداد به مراتب آمار بالاتری داشت.
این مقدمه برای یادآوری کسانی ست که در تحلیلهایشان این وقایع فراموش می شود و یا کمرنگ ارزیابی می شود و آنچه که امروز موجود است را منجمد و جدا از تاریخچه آن بررسی می کنند.
هر چند اگر هم چنین نمی بود به هر حال هر حزب اجتماعی و انترناسیونالیستی در همه جهان خود را گسترش می دهد و همه جا پیکره و بدنه آنرا باید بتوان دید این جز ویژگی های الزامی آنست، این جهان عرصه عرض اندام جنبش کمونیستی است.

1.

کار با داخل
اما حزبی مثل حزب ما با توجه به شرایط ویژه فعلی و گذشته ایران با آن رویدادها چه نوع ارتباط و سبک کاری با داخل جامعه دارد و باید داشته باشد؟ این سوالی ست که افراد مختلف پیش روی حزب میگذارند. چه فعالین آن، برای باز کردن دریچه مبارزه و تحقق و ایجاد بدنه مادی حزب در جامعه ایران، و چه منتقدین حزب که بعضا همراه حزبند یا بر علیه آن.
تا آنجا که به یک حزب اجتماعی در اندازه های حزب کمونیست کارگری بر می گردد دو حوزه جداگانه اما مربوط به هم (داخل وخارج) در ساختارکاری آن دیده میشود. که هرکدام آن ارزش و اهمیت خاص خودش را دارد و تقویت هر کدام باعث رشد و پیشرفت در آن یکی میشود. (همان بحث دو حوزه ای دیدن جامعه ایران که منصور حکمت مطرح کرده است.) اما بهر حال مسئله اصلی مبارزه با جمهوری اسلامی ست که چنبره ای وحشتناک بر زندگی میلیونها نفر در ایران و منطقه زده است. پس بایستی برنامه کاری مشخصی برای هر کدام از این بخشها داشت.
ما در داخل به صورت مشخص به سه بخش اصلی که ارکان اساسی جامعه را تشکیل میدهند روبروییم، جوانان ، زنان و کارگران. حزب به شیوه های مختلف با فعالیت در سه حوزه علنی ، نیمه علنی و مخفی مخصوصا از زمان پیدایش بحثهای حزب و جامعه ، حزب و قدرت سیاسی ، جنبشهای سلبی اثباتی و.... گامهای مشخصی برای رابطه گرفتن با ضربان زنده و واقعی جنبشها و مبارزات برداشته که نه هیچ کس میتواند منکر تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم آن براعتراضات و طبقات چه در چپ و چه حتی در راست جامعه بشود. و نمی شود هم منکر این مسئله شد که این پیشروی ناقص و با توجه به سرعت تحولات و در چهار چوب جایگاه رهبری جامعه، کم است. این یک امر بدیهی و روشن است. اما مسئله برسر آنست که ما در حال حاضر کارمان چه نقاط ضعف و کاستی دارد و ما باید چه تغییرات و اضافاتی به کارمان بدهیم.
باید در نظر داشت که حزب با جامعه دو رابطه مشخص دارد. یکی رابطه تشکیلاتی ،ارگانیک و سازمانی که بخشهایی از جامعه به این صورت سیاستها را جلو می برند و اعتراضات را شکل و سوق میدهند و تغییرات اتفاق می افتد و گستردگی و ریشه دواندن هر چه بیشتر این بخش در همه سطوح است که حزب را به تیتر انتخابها در جامعه میبرد. و بخش دیگر رابطه طبقاتی با بخش های دیگر چپ و نیمچه چپ جامعه که بنا به دلایلی حاضر نیست کاملا تحت ساختار حزب حرکت کند. اما در کلیت و سوخت و ساز کلی مبارزه، در چارچوب ارائه شده از سوی حزب به صورتهای مختلف حرکتی تقریبا هماهنگ دارد.
این دو وجه در هر مبارزه ای و هر جا جامعه ای وجود دارد. اما بایستی سعی کنیم که بخش اول همیشه وزین تر و گسترده تر باشد. نیاز امروز حزب ، جامعه ومبارزه با جمهوری اسلامی رابطه وسیع با جنبشهای رادیکال ، چپ و خواهان تغییر در جامعه است که این از طرف رهبران و مسئولین سازماندهی داخل بایستی با روشی اجتماعی انجام گیرد. حزب بایستی به سراغ رهبران و رادیکالهای شناخته شده و نشده این بخشها برود. ما بایستی به سمت آنها حرکت داشته باشیم. علاوه بر تی وی ، رادیو و نشریات و سایتها، مسئولین سازماندهی داخل بایستی فعالین این عرصه ها را شناسایی و با ایجاد ارتباط از روشهای مختلف آنها را به دیالوگ وادار کنند. بایستی که ما در برابر آدمها ی راست ، نمایندگان خودمان را پیدا کنیم. بایستی در عرصه های مختلف از سنگرهای خود بیرون بیاییم و وارد رابطه و گفتمان سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و همه آنچه که درون جامعه است شویم. اگر لازم است از طریق هنر یا از طرق صرفا اجتماعی یا فرهنگی بایستی این کار را انجام دهیم که این شاید بیشتر روی دوش نسل جوان حزب باشد که بتواند در این فضاها ابراز اندام کند و فعالین داخل بتوانند احساس بودن جبهه های مشترک و تفاهم اجتماعی، فرهنگی بر روی بستر سیاسی با ما را احساس کنند. بایستی آنها را بپای ارتباط با خودمان بکشانیم، ما بایستی پیاده نظام مان که با مردم عادی و نخبه برخورد میکند پای صحبت و گفتگو بنشیند باید فراتر از حوصله صرفا سیاسی عمل کند. باید پیاده نظام سازماندهی ما رو به ایران سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و.... کار کند. باید بتواند در عرصه های مختلف با ضربان جامعه پیش رود. ما باید روش ارتباط گیری و ارتباط حفظ کردن با جامعه را بیشتر پیدا کنیم و با حفظ فاکتورهای دست یافته تا به حال به دنبال مابقی نداشته آن بگردیم. همه آنچه که ما نداریم امروز باعث کندروی و فقدان ما در عرصه هایی از جامعه است ،ما خیلی جاها را تصرف کرده ایم اما بسیار بیشتر از آنرا هنوز تسخیر نکرده ایم و متاسفانه این مکانها، توده ای ترین و اجتماعی ترین بخشهای جامعه است (با توجه به در نظر گرفتن شرایط خارج ارده خودمان). ما یک حزب سیاسی ،اجتماعی هستیم و حزب سیاسی مکانیزمهای اجتماعی و توده ای لازم دارد. شاید این کاربیشتر روی دوش سازمان جوانان باشد که باید بخشهایی که در آن حضوری نداریم و یا خیلی کمرنگ است را بوجود آورد و پرکند. جوانان و بخش عظیمی از مردم ایران مانند بقیه دنیا برای خودشان علائق و دلمشغولی هایی دارند ودر آنجاهاست که جوانان میلیونی حضور دارند . ما برای اینکه بتوانیم جامعه سیاسی ایران را هر چه بیشتر به سمت اعتراضات بکشانیم و اکتیوسازیم. باید از جاهایی خارج از عالم سیاست بکوبیم، ما علاوه بر اکتیویستهای سیاسی که خودشان در فضای سیاسی حضور دارند باید به سراغ جاهای دیگر جامعه برویم. ما باید دایره سیاسی را بزرگتر کنیم تا بخشهای بیشتری نسبت به آنچه امروز هستند ما را ببینند و انتخاب کنند.
جامعه ای که دو فاکتورمهم به همراه دارد 1.همه مسائلش گره به درگیری با حکومت خورده و 2.بخش عظیمی از مردم سبک جدید و مدرن و انسانی می خواهند، به خودی خود امتیاز بالایی برای ما دارد که بتوانیم فعالیت خود را در عرصه های مختلف بوجود آوریم و شدت بخشیم. باید سراغ بخشهای دیگر جامعه رفت، علاوه بر جدال در بخش مشخصا سیاسی.

2.

کار در داخل
فعالان، سمپاتها و همراهان ، آنان که می خواهند حزب روند رو به جلو و بالایی داشته باشد و گاها انتقاد میکنند و یا نظر میدهند- و حتی شاید هیچکدام از این کارها را نیز انجام ندهند- همه کسانی که میخواهند حزب کمونیست کارگری نقش رهبری و تعیین کننده در آینده ایران داشته باشد بایستی به تلاش و حرکت خود بیفزایند. اگر ما قرار است آینده یی انسانی داشته باشیم بایستی همه برایش کار کنند. همه کسانی که در این آرمان خود را شریک می دانند. نمی شود فقط این آرزو را داشت و هیچ کاری هم نکرد و یقه رهبری و بخش فعال حزب را گرفت که اشکال کار شما اینجاست.
بایستی هر کس در هر جا همه کاری و هر کاری که میشودانجام دهد. من به نوبه خود با توجه به اینکه در درون آن جامعه کار کرده ام با بعضی مسائل این گونه ، که مطرح میشود مشکل دارم . اگر ما جنبشی هستیم که فکر میکنیم پراتیک انقلابی انسانهاست که زندگی ، آینده و جامعه و تاریخ رامی سازد پس نمی توانیم انتظار داشته باشیم همه چیز، همین جوری درست می شود . به هر حال حزب در بخشهایی قدرتمند است، بخشهایی ضعیف و در بخش هایی هم اصلا حضور ندارد و نمایندگان مستقیمش در آنجا وجود ندارن. خب این واقعیت است، باید این واقعیت را تغییر داد یا نه؟خواسته بعضی دوستان و دشمنان در مورد بودن حزب (رهبری) درداخل با توجه به این شرایط (هر چند که بارها این اتفاق افتاده ) آرزوی رژیم و بسیار دید ابتدایی به مسائل داشتن است. اگر من که در بخشی ازاین جامعه زندگی می کنم و خواهان جامعه انسانی و برابر و آزاد و مرفه هستم حرکت نکنم سیاستهای حزب که در همه ارگانها ومدیاهای آن 24 ساعته اعلام میشود را پراتیک نکنم، از تماس گرفتن با حزب که راحترین کار است تا نوشتن ، تبلیغ سیاسی برای حزب کردن ، سرکشی به بخشهای مختلف ، ارتباط با پیرامون خود ، خبرنگار حزب بودن ، گرد آوری آدمهای بیشتری حول این نظرات ، ایجاد مجامع عمومی در کارخانه ها و دانشگاه ها ، ایجاد جمع های آزادی و برابری، ایجاد جمع های آزادی زن ، ارتباط گرفتن با نهادهای جوانان ، دانشجویان، زنان، کودکان و جذب اجتماعی و فردی آنها ، ارتباط با کارگران و پیوند زدن همه اینها به حزب . تا همه این کارها را تک تک ما انجام ندهیم ، تا صدای حزب نباشیم در همه جاهایی که هستیم و جاهایی که باید برویم و آشنا شویم و دیگران را جذب کنیم تا هیچ کدام اینها نباشد ، ما نمی توانیم سکوی رهبری را بگیریم . هروقت تک تک ما رفتیم و این کارها را انجام دادیم و رابطه متقابلی بین ما و بخشهایی که با آن رابطه داریم بوجود آوردیم و کارکرد توپخانه ای و کلان حزب به صورت کلی و اجتماعی و چپ جامعه به هم گره خورد و رابطه ای دیالکتیکی بوجود آمد ، ما میتوانیم امیدوار باشیم که آینده از آن ماست.
باید هر کسی در هر بخشی که هست بکوبد و بکوبد. فعالین در همه عرصه ها، در همه جا، داخل و خارج بایستی به همه صورت و هر شکلی که می شود مواضعمان را باید پیش برد ،خط سیاسیمان را بایداجتماعی کنیم. این یک واقعیت است که اگر می خواهیم پیروز شویم باید تلاش مادی و هرکولی کنیم و آنهم نه فقط رهبری و بدنه خاصی از حزب بلکه تمام این پیکره عظیم چه در داخل و چه در خارج، که بخش اعظم این کوه یخ کمونیسم کارگری در ایران است. اگر همه اینها با هم هرکولی و مادی کارکنند و تغییر واقعی در زندگی آدمهای واقعی و کل جامعه ایجاد کنند ویک جنبش وسیع اجتماعی و رادیکال بوجود آوریم، میتوانیم که تاریخ و ساعت اعتراضات و انقلابمان را هم بگوییم. این کاری ست که همه ما باید برویم و انجام دهیم

No comments: