با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Sunday, September 21, 2008

دنیا هفت سال بعد از یازده سپتامبر

مصاحبه تلویزیون انترناسیونال با حمید تقوائی بمناسبت سالگرد یازده سپتامبر
مرسده قائدی: حمید تقوایی، با سلام، خیلی به برنامه ما خوش آمدید. هفته قبل هفتمین سالگرد واقعه یازده سپتامبر بود. هفت سال از حمله به برجهای دوقلو نیویورک گذشت. اولین سئوالم اینست که این واقعه چه تأثیرات سیاسی ــ اجتماعی در دنیا و بر مردم دنیا داشته است؟
حمید تقوایی: آنچه در یازده سپتامبر اتفاق افتاد چهره سیاسیِ دنیا را تغییر داد. این واقعه، بر زندگی مردم دنیا و سیاست های احزاب و دولت ها (هم در غرب و هم در سایر کشورها)، از جوانب مختلفی تأثیر گذاشت. بطور مشخص یازده سپتامبر نقطه شروع یورش جدیدی از طرف دولت های ارتجاعی به دستاوردهای مردم بود. به بهانه یازده سپتامبر تهاجم وسیعی شروع شد به همه آن آزادیها و آرمانها و آن خواستهائی که مردم (هم در جوامع غربی و هم در کشورهای دیگر دنیا) مدت ها برایش جنگیده بودند، توانسته بودند بخشی از آن را به دولتها بخصوص در جوامع غربی تحمیل کنند و بخشی دیگر جزئی از خواست ها و نیازهای فوری و پرچم اعتراض و مبارزه شان بود. تهاجم به همه اینها زیر سایه شوم یازده سپتامبر شروع شد. این واقعه باعث شد که در غرب سیاست های ارتجاعی نئوکنسرواتیستی کاملاً دست بالا پیدا کنند و تحت عنوان مبارزه با تروریسم، اسلام سیاسی و غیره، حقوق قانونیِ مردم حتی در جوامع غربی را زیر پا بگذارند. از سوی دیگر جنگ های وحشیانه ای دولت آمریکا و متحدینش برپا کردند که از نظر توحش و ابعاد ضد انسانی در تاریخ معاصرجهان بیسابقه بود! حمله به افغانستان، حمله به عراق و خلاصه آن مصیبت و فلاکتی که به بهانه مبارزه با تروریسم بر سرِ جوامع دنیا آوردند همه ی اینها از پیامد های یازده سپتامبر بود. یکی دیگر از پیامدهای این واقعه رشد جنبش فوق ارتجاعی اسلام سیاسی در خاورمیانه و نیز در بسیاری از مناطق دنیا بود.
مرسده قائدی: یعنی بنظر شما پس از یازده سپتامبر آزادی های مردم محدود شد؟ دستاوردهای آزادیخواهانه شان باز پَس گرفته شد؟
حمید تقوایی: بله دقیقا همینطور است. تحت عنوان حفظ امنیت و با این پرچم که جامعه در خطر است و دشمنی به اسم تروریسم اسلامی وجود دارد که ممکن است دست به جنایت بزند وغیره، در جوامع غربی بسیاری از حقوق پایه ای مردم زیر پا گذاشته شد. بار دیگر شکنجه، بازداشت های بدون توضیح و غیره، بطور رسمی وارد قوانین شد. هم در اروپا و هم در آمریکا قوانینی به تصویب رساندند که بر اساس آنها بتوانند افراد را بدون هیچ توضیحی بازداشت کرده و در زندان نگاه دارند. بدون برخورداری از هیچگونه حق پایه ای. و از آنطرف هم، دخالت هایی که در زندگی خصوصی مردم صورت دادند: کنترل تلفن ها. ایمیل ها. مسافرتها و روابط ومناسبات مردم با یکدیگر. تمام اینها هم با نام باصطلاح مبارزه با تروریسم اسلامی صورت گرفت. بورژوازی حاکم با یازده سپتامبر توجیهی پیدا کرد که جوامع را هر چه بیشتر بترساند و به بند بکشد. مردم را تحت این عنوان که یک دشمن خارجی وجود دارد و با تروریسم اسلامی میجنگیم در مقابل این تعرضاتی که به حقوق مدنی شان کردند به تمکین واداشتند. و از سوی دیگر اسلام سیاسی را تقویت کردند. هم در خاورمیانه و در کشورهای اسلامزده و هم در خود غرب. لایحه ای همین چند وقت پیش در اروپای واحد مطرح شد که بر اساس آن قانونی را برسمیت شناختند که هر سخن انتقادی علیه اسلام را بعنوان "توهین" ممنوع می کند. به نیروهای اسلامی در جوامع اروپایی امکانات دادند. هم اکنون امکانات دولتی در اختیار این نیروها قرار می گیرد، مسجد و مدرسه برایشان ساخته می شود و در واقع، این نیروها را بعنوان نماینده مهاجرین از کشورهای اسلام زده و بعنوان رهبر "مردم مسلمان" برسمیت می شناسند و به آنها تریبون میدهند . این، جنبه ی دیگر همان تعرضی است که نئوکنسرواتیسم و کلاً راست افراطی در غرب، به دستاوردهای مردم می کند و آثار و نشانه هایش هم در همه جای دنیا قابل مشاهده است. مسئله از این قرار است؛ تا جایی که به خاورمیانه مربوط می شود، با بمب، گلوله، جنگ و کشتار بسراغ مردم آن جوامع رفتند و تا آنجا هم که به مردم در جوامع خودشان مربوط است، عقب راندن مردم در تمام جوانب حقوق مدنی و پایه ای شان، پس گرفتن دستاوردها و در نهایت نفی و پایمال کردن این حقوق و دستاوردها. اینها از جمله پیامدهای یازده سپتامبر است.
مرسده قائدی: آیا تنها یازده سپتامبر این زمینه را فراهم کرد که دولت آمریکا بتواند براحتی به کشورهای دیگر حمله نظامی بکند؟ آیا جنگ هایی که در عراق و افغانستان صورت گرفت، دلیلش همین قُلدر مآبی و جنگ طلبی آمریکا با بهانه یازده سپتامبر بود؟
حمید تقوایی: ببینید؛ مسئله این است که از مدتها قبل از یازده سپتامبر این خط راست افراطی در حال قدرت گرفتن بود و کلاً، بعد از فروپاشی دیوار برلین و پایان جنگ سرد، این سیاست های فوقِ راستِ نظم نوینی در همه جای دنیا مطرح بود و جلو آمده بود. با اینحال، تا قبل از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و قبل از اینکه این واقعه اتفاق بیافتد، این دوره تعرض راست افراطی بعد از جنگ سرد داشت تمام می شد. دوره برو برو و جشن و پایکوبی که بعد از سقوط شوروی براه انداخته بودند تمام شده بود و مردم در تمام دنیا متوجه شدند که دنیای بعد از جنگ سرد نه تنها هیچ چیز مثبت و بهتری ندارد بلکه از بسیاری از جنبه ها شرایط بدتر از گذشته شده است. در همه جا، در اروپای شرقی و کلاً کشورهای صنعتی و غیر صنعتی در چارگوشه دنیا. بویژه جنگ ها و نسل کُشی هایی که در کشورهای آفریقایی براه افتاد؛ جنگی که در یوگسلاوی سابق در گرفت و وضعیت نابسامان کشورهای بازمانده از بلوک شوروی، در کل تمام دنیا را به این نتیجه رسانده بود که وضعیت دنیای بعد از جنگ سرد، بسیار بدتر از آن اوضاعی است که قبلاً وجود داشت. در چنین شرایطی بود که واقعه یازده سپتامبر به کمک بورژوازی غرب آمد. با این واقعه، این نیروهای راست افراطی دوباره خودشان را جمع و جور و احیاء کردند و بخصوص دولت آمریکا تلاش کرد با این پرچم که هم اکنون باید با این محور جدید "شرّ" یعنی اسلام سیاسی بجنگیم، دوباره دنیا را زیر پرچم خودش بیاورد و بعنوان رهبر سرمایه داری جهانی و داعیه دار آن چیزی که خودش به آن دموکراسی می گفت و نیز بعنوان تنها قدرت بلامنازع سرمایه داری جهانی خودش را ــ حتی به اروپایی ها ــ تحمیل کند. این استراتژی آمریکا بود که تحت عنوان حمله ی پیشگیرانه (این دکترین که دولت آمریکا از هر گوشه دنیا خطری نسبت به آمریکا احساس کند بخود حق میدهد با حمله نظامی یکجانبه جواب بدهد و حتی منتظر سازمان ملل و ناتو و غیره هم نمی شود) به دنیا ارائه شد. این، پرچم دکترینی بود که بلند کردند و اساساً حمله به عراق و افغانستان هم بر همین مبنا صورت گرفت. با چنین سیاستهای قلدر منشانه و میلیتاریستی، راست افراطی توانست در سایه یازده سپتامبر تعرض تازه ای را شروع کند و قدرت خود را در راس دولتهای غربی تثبیت کند.
مرسده قائدی: حمید تقوایی، الآن پس از هفت سال، این جناح تروریسم دولتی در آمریکا و اسلام سیاسی را در چه موقعیتی می بینید؟
حمید تقوایی: الآن،و بویژه در این دو سه سال اخیر، شاهد افول نئوکنسرواتیسم هستیم. از نظر سیاست داخلی آمریکا، انتخابات میاندوره ای مجلس در آن کشور (در سال دو هزار و شش) نقطه عطفی در سیر نزولی تروریسم دولتی در غرب بود. این انتخابات یک "نه" بزرگ جامعه آمریکا نسبت به جنگ عراق بود و امروز هم "بوش" منفورترین رئیس جمهور در کل تاریخ آمریکاست. بگونه ای که در همه پرسی هایی که خودشان صورت می دهند، تنها حدود بیست و چند درصد طرفدار دارد. چنین وضعیتی در تاریخ آمریکا بیسابقه بوده است و طبیعی است که این فقط تنفر از شخص بوش نیست. او یکسری سیاست ها و در واقع، یک دوره ی خاص را نمایندگی می کند و بنظر من، منفور بودن بوش نشاندهنده ی منزوی شدن آن سیاست ها و آن خطی است که او در این دوره نمایندگی کرده است. بعبارت دیگر آن سیاست باصطلاح جنگ با تروریسم اسلامی، ابر قدرتی در دنیا و لشگر کشی به هر جایی که احساس کنند لازم است و غیره، در خود آمریکا و کشورهای غربی کاملا رسوا و منزوی شده است. هم اکنون وقتی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نگاه می کنید، می بینید نه تنها کاندیدای حزب دموکرات، بلکه حتی کاندیدای جمهوریخواهان هم شعار و پرچم تبلیغاتی خود را بر مبنای "تغییر" قرار داده است. همه تلاش می کنند به مردم بگویند که ما می خواهیم تغییراتی ایجاد کنیم و دلیل اش هم چیزی جز این نیست که جامعه آمریکا عمیقاً خواهان تغییر وضع موجود است و دیگر نمی خواهد سیاست های گذشته ادامه پیدا کند. جامعه وسیعا از سیاست های هشت ساله ای که بوش به پیش می بُرد رویگردان شده است و به این اعتبار، این کاندیداها برای اینکه بتوانند رأی مردم را جلب کنند، مجبورند خود را طرفدار تغییر جا بزنند. البته در دوره رئیس جمهور بعدی هم باز آش همین آش است و کاسه همای کاسه، اما مهم این است که هر که میخواهد رای مردم را جلب کند باید تغییر وضع موجود را وعده بدهد. این وضعیت نشاندهنده ی این است که همانطور که گفتم، یک دوره به پایان رسیده است. دوره ی باصطلاح یکه تازی نئوکنسرواتیسم و سیاست های فوق ارتجاعیِ نظم نوینی در غرب.
تا آنجا که به اسلام سیاسی مربوط می شود، باید توجه کنیم که اساساً اسلام سیاسی پس از یازده سپتامبر یک شاخه "پرو غربی" پیدا کرد. دولت هایی در عراق و افغانستان حاکم شدند که دست ساز و مورد حمایت آمریکا و پرو آمریکایی هستند. از سوی دیگر در خودِ غرب ــ و بخصوص در اروپا ــ نیروهای اسلامی تقویت شده اند، امکانات دولتی گرفته اند، قدم به جلو گذارده اند، و در سیاست های ارتجاعی غرب، برای خودشان جایی دست و پا کرده اند.
مرسده قائدی: هدف شان چیست؟ آیا باصطلاح می خواهند چهره مناسبی از اسلام به نمایش بگذارند؟ آخر این چگونه ممکن است؟
حمید تقوایی: چهره ی خوب که چه عرض کنم. در واقع می خواهند نشان بدهند که باصطلاح در کنار آن خط تروریستیِ مثل مقتدا صدر، القاعده و غیره، یک اسلام دیگری هم وجود دارد که سرِ جنگ با غرب ندارد. اینکه مضمون اش، به همان اندازه ارتجاعی است، اصلاً برای غرب مهم نیست. اینکه هم اکنون یکسری قتل های ناموسی در خودِ اروپا و با تأیید همین نوع اسلام باصطلاح خوش خیمی که اینها دارند عنوان می کنند، صورت می گیرد، برای غرب مهم نیست. خودِ این دولت ها در غرب به این قتل های ناموسی با اغماض نگاه می کنند. و از آنطرف، بالاخره انواع فشارهاست که بر جمعیت مهاجر از کشورهای اسلام زده در کشورهای غربی (از طرف همین نیروهای اسلامی) تحمیل می شود. همه ی اینها با اسلام سیاسی نمایندگی می شوند و با این همه، این جنبه اش، به هیچ وجه برای دولت های غربی مهم نیست. دولتهای غربی تروریسم اسلامی را به مقابله با منافع کشورهای خودشان و با دولت های غربی ترجمه کرده اند و نتیجه آنکه حکومت جلادی مثل جمهوری اسلامی را که با صدها هزار اعدام، کشتار، قصاص، سنگسار و غیره بقدرت رسیده و سرِ پا مانده است، هیچگاه به این عناوین محکوم اش نکرده اند. همیشه انتقادشان این بوده که جمهوری اسلامی در مقابله و مخالفت با منافع غرب، بدنبال پروژه هسته ای و دخالت در عملیات تروریستی در خارج از ایران و غیره است. در هر حال یک شاخه اسلام سیاسی در خودِ سیاست های ارتجاعیِ دولت های غربی هم یک جایی برای خودش پیدا کرده است.
تا آنجا که به مردم در کشورهای اسلام زده باز می گردد، نیروهای اسلامی پایگاه اجتماعی خودشان را به سرعت از دست می دهند. نمونه ی بسیار بارز این قضیه خود جامعه ایران است. مردم از حکومت اسلامی متنفرند و به هیچ وجه تبلیغات ضد آمریکایی این حکومت خریداری در میان مردم ندارد.
از سوی دیگر در چند ماهه اخیر می بینیم که جمهوری اسلامی مشغول معاملات، بده بستان ها و سازش هایی با آمریکا شده است و در واقع به این معنا، اسلام سیاسی ــ حتی آن بخش ضد آمریکایی اش هم ــ دارد به یکسری توافقات دیپلماتیک با غرب می رسد. در هر حال این روند به هر نتیجه ای که برسد، یک نکته روشن است و آن اینکه دوره ی باصطلاح برو برو و یکه تازی این نیروها در دنیا تمام شده و نیروئی که دارد قدرت میگیرد بطور مشخص در خود ایران جنبش عظیم اعتراضیِ مردم و در جوامع غربی آن جنبش سکولاریستی است که در مقابله با مذهب و دَم و دستگاه مذهبی و غیره در حال پا گرفتن است. مردم قدم به جلو گذارده اند و بیش از پیش از یک موضع کاملاً چپ و انسانی به وضع موجود عتراض میکنند.
مرسده قائدی: اگر بخواهیم جمع بندی کنیم، آیا می توانیم به این نتیجه برسیم که مردم توانسته اند تروریست ها را عقب برانند؟ چه تروریسم دولتی آمریکا و چه تروریسم اسلام سیاسی را؟ با این تصویری که شما ارائه کردید و اینکه این نیروهای تروریستی و افراطی دیگر در آن موقعیت برو برو و یکه تازی گذشته خود نیستند.
حمید تقوایی: بله حرکتی در این جهت شروع شده اما نه به این علت که این نیروهای راتجاعی با همدیگر جنگیده اند. دولتهای غربی و ترریسم اسلامی همدیگر را تقویت کرده اند. باید توجه کنیم که حمله آمریکا به عراق و افغانستان باعث تقویت نیروهای اسلامی در این منطقه شد نه باعث تضعیف شان. لشگر کشی آمریکا، آن فضا و شرایط ضد آمریکایی گری در خاورمیانه را که در آن اسلام سیاسی همواره سعی کرده خودش را بعنوان طرف مظلوم، قربانی و در عین حال نماینده ی مردم مسلمان معرفی کند، تقویت و زمینه آن را تشدید کرد. واز سوی دیگر عملیات تروریستی نیروهای اسلامی موجبی شد تا باصطلاح آن خط نئوکنسرواتیستی و راست افراطی در سیاست دولتهای غربی دست بالا پیدا کند و در نتیجه شرایطی فراهم شود که اینها همدیگر را تقویت کنند. باید بگویم که یازده سپتامبر و آن جنایتی که اسلامیون در نیویورک ببار آوردند، کاملاً به نفع بورژوازی تمام شد. کاملاً به نفع دولت بوش و دولت آمریکا تمام شد. بنا براین اگر امروز اینها در حال افول اند، این به این دلیل نیست که در مقابل هم جنگیده اند. بر عکس. جنگ و کشتار اینها هویت سیاسی شان است. دلیل وجودیشان است. موضوع اینست که مردم دیگر هیچکدام شان را نمی پذیرند. می بینیم که در خود آمریکا مردم در مقابل این سیاست های دولت بوش ایستاده اند و همانطور که گفتم خواستار تغییر اند و می خواهند این شرایط تغییر کند. در خاورمیانه هم اسلام سیاسی دارد به آخر خط میرسد و به همین دلیل است که می بینیم آن ارتباطاتی که ایران مثلاً با سوریه، با حماس یا با دولت عراق و غیره داشت، دیگر مثل گذشته نیست و در واقع تضعیف و دچار مشکلاتی شده است. مردم در کشورهای اسلامزده از این شرایط به تنگ آمده اند و نیروهای اسلامی روز بروز بیشتر منزوی میشوند. بنابراین، از هر نظر که نگاه کنید، خواهید دید که این، اعتراض و جلو آمدن مردم آزادیخواه است که به هر دو طرف این جنگ و کشتار بین المللی نشان داده که اینها صاحب دنیا نیستند. این نیروی آزادیخواهی مردم دیگر به هیچ وجه به اینها اجازه نمی دهد که با همان قدرقدرتی گذشته هر کاری که می خواهند، بکنند. به هیچ وجه اینطور نیست. الآن امکان حمله نظامی دولت آمریکا به یک کشور سوم دیگر، بسیار بسیار ضعیف تر از مثلاً پنج سال پیش است. احتمال حمله نظامی به ایران، بسیار ضعیف تر از هر دوره ی دیگری در این چند سال اخیر شده و تمام اینها به این دلیل است که مردم دیگر نمی پذیرند. افکار عمومی و مردم (چه در خود غرب و چه در سایر کشورهای خاورمیانه) در صحنه اند، دیگر این توحش را نمی پذیرند و در برابر اش می ایستند.
مرسده قائدی: حمید تقوایی، خیلی ممنون از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید.
حمید تقوایی: متشکرم. *
این مطلب را هادی وقفی پیاده و تایپ کرده است.

1 comment:

fadayemam@hotmail.com said...

بنام خدا
ای برادران و خواهران، سی‌ سال انقلاب و از خود گذشتگی آخرش همین ؟ نمیتونم باور کنم که اینطور که با مردم رفتار میکنند با اصول اسلامی توافق داشته باشد . اینطور که به نظر میاید روز سالگرد انقلاب ما باید دوباره روی بام برویم تا ارزشهای این انقلاب را به خاطر خودمان و رهبرآنمان یاداوری کنیم که آیا انقلب اسلامی یعنی این ؟ تا وقتی‌ دیر نشده رهبران ما باید بیدار شوند که این طرز رفتار با ملت مسلمان واقعا غیر اسلامی هست خداوند از ظلم احدئ نخواهد گذشت . الله و اکبر ، الله و اکبر ، الله و اکبر