با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Saturday, May 31, 2008

کاربرد لایحه قانونی جرائم سیاسی چیست؟

از ميان سئوالات جلسه هفتگي اينترنتي حميد تقوائي

این متن بوسیله ناصر احمدی پیاده و تایپ شده است.

حسن صالحی: در ارتباط با بحث طرح امنیت اجتماعی که شما مطرح کردید اگر خاطرتان باشد چندی پیش هم قوه قضائیه جمهوری اسلامی بحثی را طرح کرد و لایحه ای آوردند تا بتوانند اشکال مختلف جرم سیاسی را تعریف و قانونمند کنند و اکنون فکر میکنم که آن تلاش سیاسی به این طرح امنیت ملی جدید ارتباط دارد. قانون و طرح تعریف جرم سیاسی بدین گونه بود که میگفت که آنهایی که تبلیغات موثری علیه نظام اسلامی میکنند جرم سیاسی محسوب میشود، برگزاری اجتماعات و راهپیماییهای غیر قانونی همینطور جرم سیاسی است، تا آنجایی که یادم هست یکی دیگر از بندهای آن طرح نشر اکاذیب و تشجیع اذهان عمومی از طریق سخنرانی و در مجامع عمومی بود و انتشار در رسانه ها و توزیع اوراق چاپی نیز در آن طرح مطرح شده بود و بهرحال اینها همگی از مفاد آن طرح بودند که مجازات قانونی داشتند و جرم سیاسی محسوب میشدند. البته در یک بند دیگرش هم گفته بود که هرگونه انتقاد از دولت که کلیت نظام را زیر سوال نبرد جرم سیاسی محسوب نمیشود. یادم هست که اینها ده سال پیش هم یک چنین پیشنهادی داده بودند و چنین حرفی را زده و چنین اطلاعیه ای را داده بودند و حالا بعد از ده سال هم میبینیم که یک چنین چیزی ارائه میدهند. بنظر شما چرا و چه دلیلی دارد؟ اینرا همه میدانند که اینها فعالین اعتراضات مردم را بدلایل مختلفی بدلیل سخنرانی و اقدام به تجمع و غیره دستگیر میکنند و زندانی و شکنجه و محاکمه و اعدام میکنند و حالا جمهوری اسلامی چه نیازی دارد که مجددا چنین لایحه ای را به تصویب برساند؟

حمید تقوایی ــ بله، این نکته جالبی است که اینها تلاش میکنند که به سرکوبهایشان لباس قانونی بپوشانند و خیلی صریح جرم سیاسی را بیان و تعریف میکنند و میگویند که چه کسانی را دستگیر میکنند. خب، این طبیعی است که هر حکومت دیکتاتوری سعی کند جنایاتش را قانونی جلوه بدهد. شاه هم میگفت که هرگونه مخالفت سیاسی با سلطنت تبانی علیه امنیت کشور است. هیچ دیکتاتوری نمیگوید بدلیل اینکه شما با من مخالف هستید و یا منقد اوضاع هستید دستگیرتان میکنیم. همه حکومتها باید یک توجیه قانونی برای سرکوب مخالفشانشان بتراشند. بگویند که علیه امنیت ملی دارد تبانی و توطئه میشود و یا دست دولتهای بیگانه در کار است و غیره. این سبک و سیاق تمامی دولتها بورژوائی است. حتی در کشورهای ظاهرا پیشرفته و غربی هم وقتی میخواهند سیاستی به پیش ببرند که افکار عمومی با آن مخالف است و اعتراضات بالا میگیرد مسئله امنیت ملی و توطئه دشمنان و غیره را علم میکنند و با این نوع بهانه ها به سراغ مخالفین میروند.
حالا جمهوری اسلامی هم با لایحه جرم سیاسی میخواهد بگوید که این حکومت تحمل انتقاد دارد و انتقاد سیاسی اشکالی ندارد ولی اگر کسی از آن فراتر برود ــ که البته در اینجا هم مثل همیشه تفسیر و تعبیر در دست خودشان است ــ و اگر واقعا برای حکومت خطری ایجاد کند این دیگر قابل تحمل نمیشود.

اینجا باید نکته ای را تاکید کنم. به نظر من علت اصلی این تلاش جمهوری اسلامی اینست که میخواهد با پوشاندن لباس قانونی به سرکوبگریهایش اساسا در سطح جهان و در دعواهای درونی خود به سیاستهایش یک حالت مقبول تری بدهد که بگوید من طبق قانون گرفتم و زدم و کشتم و شلاق زدم و شکنجه کردم. کاربرد این ظاهر سازی بیشتر در رابطه با دولتها و افکار عمومی غربی و تا آنجا که بداخل ایران مربوط میشود دعواهای جناحی و درونی خود رژیم است. در رابطه با اعتراضات مردم سیاست اساسی جمهوری اسلامی مرعوب کردن جامعه است و در این رابطه به هیچ قانونی هم نیاز و احتیاجی ندارد. حتی نیازی ندارد به توحش اش لباس قانونی بپوشاند. برعکس رژیم میخواهد مردم بدانند که این حکومت در سرکوب و سقاوت علیه مخالفین خود حد و مرزی ندارد. جمهوری اسلامی میخواهد زهر چشم از جامعه بگیرد و مرعوب کند و هدف همین است. اینکه زندان و شکنجه و سنگسار هست یک بحث است ولی اینکه این قساوتها، این شکنجه ها و قساوتها بر سر زبانها بیافتد موضوع دیگریست که برای حکومت از جنبه اول مهمتر است. رژیم میخواهد مردم بدانند که این حکومت از شلاق زدن کارگر و از اینکه سنگسار کند و جوانان را از بالای کوه پرتشان کند و از اینکه دست و پا قطع کند ابایی ندارد. تمامی این اعدامهای علنی و شکنجه گاهها و زندانهایی که بوجود آمده و برپاکرده اند قرار است همین پیام مهم را به جامعه بدهد که این حکومت در برخورد به مخالفینش از هیچ نوع توحشی فرو گذار نمیکند.
در زمان شاه در دیکتاتوری پهلوی هم همینطور بود. از سازمان ساواک یک تصویر قد قدرت و مخوفی داده شده بود بطوری که مردم حتی به سایه خودشان هم اعتماد نمیکردند. حالا جمهوری اسلامی هم همین خط را میخواهد دنبال کند. منتها در مورد جمهوری اسلامی فاکتور مهم اینست علیرغم تمام توحش و جنایات رژیم مردم مرعوب نشده اند و حکومت نتوانسته است مردم را به عقب براند و به سکون و سکوت بکشاند. همه تقلاهای رژیم دقیقا به این خاطر است که همین اتفاق نیفتاده. همه این لایحه آوردنها و طرحهایی مثل همین طرح امنیت اجتماعی و دسته های گشت حزب الهی ها و لباس شخصیها و غیره تمامی اینها قرار است جامعه ای که مرعوب نشده و آرام نگرفته است را به زانو در آورد. میبینیم که مدام پروژه های امنیت تازه ای علم میکنند و و شکست میخورند و دوباره در لباس جدیدی بمیدان میایند. از زمان قتلهای زنجیره ای که در دوره ریاست جمهوری خاتمی بود تا یورش وحشیانه ای که به دانشگاهها کردند که به جنبش سرنگونی ١٨ تیر منجر شد و تا کشتارهایی که درتابستان ٦٧ انجام دادند و گورستانهائی نظیرخاوران را بپا کردند و بالاخره تا حکم شلاق برای کارگران و فعالین اول ماه مه و تعدیات و تعرضی که بر زنان روا میداردند، به بهانه اینکه مثلا موهایشان کمی بیرون بوده ویا مانتوهایشان ١٠ سانت کوتاه بوده است، همه و همه اینها نشان میدهند که جمهوری اسلامی نتوانسته است جامعه را مرعوب کرده و بعقب براند. به نظر من این یک واقعیت سیاسی مهمی است. جامعه باید بداند که پاشنه آشیل رژیم همین ناتوانی او است. مردم تا امروز اجازه نداده اند که حکومت بتواند خودش را تثبیت کند. وسعت دادن و عمق بخشیدن به مبارزات و اعتصابات راهی است که مردم باید دنبال کنند. این راه تداوم و تعمیق بخشیدن به بحران حکومت و بالاخره سرنگونی رژیم و جمع کردن بساط این توحش اسلامی است. *

No comments: