با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Tuesday, July 29, 2008

در باره "طرح تحول اقتصادی"اقتصادیات "آخر الزمان"!

مصطفی صابر

"طرح تحول اقتصادی" احمدی نژاد، اگر صورت ظاهر آنرا باور کنیم، در اساس خود چیز جدیدی نیست. در کاملترین و کار شده ترین حالت، این طرح همانچیزی است که "بانک جهانی" و "صندوق بین المللی" پول به کشورهای جهانسومی نظیر ایران معمولا پیشنهاد یا صحیح تر دیکته میکنند. جوهر این طرح عبارت از این است که دست بازار هرچه بیشتر باز گذاشته شود و نقش دولت در اقتصاد کاهش یابد. در مرکز این طرح البته زدن سوبسیدهای دولتی و سپردن قیمت همه کالاها به مکانیسم بازار قرار دارد. اما فقط به این محدود نیست. همراه آن تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی لازم است بطوری که نهایتا راه را برای انطباق همه جانبه اقتصاد ایران با بازار جهانی هموار کند.

این طرح در واقع راه حل کل بورژوازی برای فلج اقتصادی اش در ایران است. فلج و بحران اقتصادی که از اواخر دوره شاه آشکار شد، با انقلاب 57 از سوی طبقه کارگر و مردم جواب گرفت، و بورژوازی برای سرکوب انقلاب ناگزیر به یک رژیم غیر متعارف یعنی همین جمهوری اسلامی رضایت داد و همچنان در وضعیت غیر متعارف بسر میبرد. "طرح تحول اقتصادی" احمدی نژاد همان است که اپوزیسیون بورژوایی نیز (مثلا داریوش همایون) با آب و تاب از آن سخن میگوید: 30 سال ریاضت کشی و کمربندها را سفت کردن توسط کارگران تا حضرات بورژواها مملکت را "آباد" کنند! این طرح همینطور مبنای سیاست های اقتصادی دوره رفسنجانی و خاتمی بوده است، که البته هردو آنها نیز در اجرای آن ناتوان ماندند. البته هرچه توانستند بدبختی و فلاکت به مردم تحمیل کردند اما بدلیل معضل بنیادی جمهوری اسلامی نتوانستند آنرا به سرانجام برسانند.

اقتصاد و سیاست احمدی نژاد

پس محتوای طرح احمدی نژاد به معنای اقتصادی آن چیز جدید و ناشناخته ای نیست. سوال میتواند این باشد که آیا جمهوری اسلامی در دوره احمدی نژاد میتواند بالاخره به این آرزوی دیرینه رژیم اسلامی و ایضا کل بورژوازی (چه بومی و چه جهانی) جامه عمل بپوشاند؟ آیا جمهوری اسلامی میتوانند به یک اقتصاد نرمال دست یابد و از قرار گرفتن در ته لیست جداول گوناگون بانک جهانی مربوط به "رشد" و شاخص های "اقتصاد سالم" و دریافت نمرات ردی، خلاص شود؟

مشکل این است که اینگونه سوالات در مورد اقتصادیات جمهوری اسلامی نامربوط و غلط انداز است. اقتصاد در جمهوری اسلامی زیربنایش سیاست است نه اقتصاد. بقول خمینی "اقتصاد زیر بنای الاغ است"!! او البته اینرا برای سرکوب خواسته های کارگران و مردم میگفت و اضافه میکرد "مردم برای معنویات انقلاب کردند نه خربزه"! ولی خوب که فکر میکنید می بینید که او در اصل و البته بدون اینکه بداند، داشت با هم طبقه ای های متوهم خودش (و از جمله چپ های سنتی!) صحبت میکرد. رژیمی که برای سرکوب انقلاب 57 و مقابله با کارگر و چپ، توسط کنفرانس گوادلوپ و بی بی سی و رادیو آمریکا و جنبش ملی اسلامی سرهم بندی شده بود، و یک قیام غیر مترقبه و کوبنده همه کاسه و کوزه های حاکمیتش را شکسته بود، حکمت و ضرورت خود را از سرکوب انقلاب یعنی از سیاست میگرفت نه از اقتصاد. (1) فقط بورژواهای "الاغ" ممکن بود فکر کنند "اقتصاد زیر بناست" و این حکمت وجودی جمهوری اسلامی را نفهمند. و هنوز هم کسانی نمی فهمند. هنوز هم خیلی ها از چپ و راست ها متوجه نیستند که اقتصاد در جمهوری اسلامی تابعی از سیاست و تابعی از وضعیت بی ثبات و ناپایدار و همیشه بحرانی جمهوری اسلامی است. که هنوز مشکل اساسی اقتصاد خود همین جمهوری اسلامی و سرنوشت نا معلوم اوست.

بعنوان مثال، این رژیم بعد از 30 سال نتوانسته لحظه ای از سرکوب خشن و وحشیانه و هر روزه کارگران و مردم فارغ شود. و نه فقط این، که در سالهای اخیر اعتراض و نارضایتی مردم و بخصوص نسل جوان که بهترین های دنیا را میخواهد، کار را به جاهای باریکی کشانده است. میگویید نه، فقط به "طرح امنیت اجتماعی"، یکی دیگر از شاهکارهای دوره احمدی نژاد، نگاه کنید. برای بقاء رژیم اسلامی هر ماه به صدها هزار زن تذکر و توبیخ میدهند، قاضی شرع و داروغه را روانه خیابانها کرده اند و حتی به شرکت ها و موسسات خصوصی حمله می برند تا اطمینان حاصل کنند که کارکنان حجاب را رعایت کنند. (بقول جوانان تهران که به طعنه میگویند: "جمهوری اسلامی دیگه تو شورت مردم است"!) تازه این طرح هم احساس امنیت کافی به حضرات نمی دهد. همین دیروز در یک قلم 29 نفر را در زندان اوین به دار آویختند. هفته قبل حکم سنگسار 9 نفر را دادند... سوال این است: آخر این رژیمی که یک عمامه سر خودش گذاشته، اوراد مربوط به ظهور آقا میخواند و دور خودش فوت میکند، از وحشت و اضطراب سنگ به دست گرفته، چوبه دار برپا کرده، نگران حجاب زنان و مدل موی سر و آرایش جوانان است و حتی به شرکت های خصوصی در تهران "حمله پیشگیرانه" میکند، این رژیم را چه به اقتصاد متعارف بورژوازی و اجرای نسخه های بانک جهانی؟ اینکه پایین ترین سطح معیست را به کارگر تحمیل کند، که کرده اند، هنوز کافی نیست. این رژیم اول باید مشکل سیاسی اش یعنی جمهوری اسلامی بودن را حل کند.

با اینهمه به شما اطمینان میدهیم که احمدی نژاد در اجرای این "طرح تحول اقتصادی" بسیار مصمم است. البته نه بخاطر اقتصاد، بلکه همچنان بخاطر سیاست. آنهم سیاست از نوع جمهوری اسلامی در شرایط حاضر. الان دوره خمینی و کری کری خواندن "اقتصاد زیر بنای الاغ است" نیست. اگر بخواهیم به زبان خمینی وضعیت حاضر جمهوری اسلامی را تصویر کنیم بهتر است از اولین نخست وزیر او یعنی بازرگان نقل کنیم: "وقتی گاری به سر بالا میرود اسبها همدیگر را گاز میگیرند". حتی اینهم زیاد رسا نیست. شاید باید بگوییم اکنون دوره "خر تو خر" است. (با پوزش از آن حیوانات شریف و دوست داشتنی.) جمهوری اسلامی درگیر بحران و بن بست حاد داخلی و بین المللی است. این زمنیه ای است که جناح ها و دار و دسته های مختلف جمهوری اسلامی بر متن تلاش برای بقاء نظامشان، در متن تلاش برای پیدا کردن ابتکارات جدید برای سرکوب و مهار مردم، در عین حال با یکدیگر هم تسویه حساب کنند. برخلاف ظاهر سازی که برای "حفظ وحدت" میکنند دعواهای درونی جمهوری اسلامی اکنون حادتر از هر زمان دیگر است. احمدی نژاد میکوشد با "طرح تحول اقتصاد" روی دست تمام رقبا بلند شود. تا به خیال خود هم جوابی به وضعیت بحرانی جمهوری اسلامی بدهد و هم خود را بعنوان "امام زمان" و ناجی نظام درمانده و به بن بست رسیده مطرح کند. بنا بر این در "طرح تحول اقتصادی" زیاد دنبال الگوهای بانک جهانی و صندوق بین المللی نگردید. مثل همیشه این ها فقط اسم رمزی برای چیزهای دیگری است. تنازع بقاء اوباش اسلامی، "جنگ بازنده ها".

اهداف "طرح تحول اقتصادی"

بر این متن واقعی تازه میتوان اهداف پشت "طرح تحول اقتصادی" را مرور کرد. در اینجا فعلا به این کاری نداریم که این اهداف چقدر عملی هست یا نیست. مهمترین اهداف این طرح از نظر ارائه کنندگانش از این قرار است:

1) زدن سوبسیدها. بی تردیدها حذف سوبسیدها تحت عنوان "هدفمند کردن رایانه" یک هدف عیان و آشکار طرح "تحول اقتصادی" است. همه کس، از مفسرین رنگارنگ تا مردم کوچه و بازار، میداند که قرار است با خرج مبلغ ناچیزی بعنوان یارانه نقدی که معلوم نیست به چند درصد مردم و برای چه مدت پرداخت میشود، قیمت کالاهایی نظیر بنزین و گازوئیل و برق و گاز و نان و غیره به بازار آزاد سپرده شود. یعنی چندین برابر شود و به تبع آن همه چیز بنحو سرسام آوری گران شود. همه کس میداند نمونه آزمایشی این "تحول اقتصادی" همان سهمیه بندی بنزین بود و احمدی نژاد واقعا فکر میکند میتواند زدن سوبسیدها را به اجرا بگذارد و حداکثر با چیزی مثل شورش بنزین روبرو شود و آنرا هم از سر بگذراند. حذف سوبسیدها برنامه همه جناح های جمهوری اسلامی و فی الواقع جزئی اساسی از پلاتفرم اقتصادی بورژوازی بطور کلی است. احمدی نژاد اینرا میداند و میخواهد همه آنها را آچمز کند و نشان دهد که "قهرمان" نظام و همه بورژواهاست. او فعلا لااقل چندان به وجوه دیگر "طرح تحول اقتصادی" کار ندارد. یک حلقه کلیدی در هرحال زدن سوبسیدها و سپردن قیمت ها به دست بازار آزاد است. احمدی نژاد روی همین دست گذاشته است و میخواهد کاری که رفسنجانی و خاتمی و غیره نتوانستند انجام دهند را به انجام برساند. او میداند که همین تکه طرح میتواند جامعه را منفجر کند. اما استدلال او در مقابل بخش های دیگر جمهوری اسلامی این است که اگر امروز این کار را نکنیم دو سه سال دیگر حتی وضع امروز را هم نداریم.

2) مشغول کردن مردم و ایجاد یک چتر امنیتی. برخی از جنبه های امنیتی طرح "تحول اقتصاد" و اینکه از طریق پرسشنامه مربوطه اطلاعات وسیعی از مردم جمع آور میکند ابراز نگرانی کرده اند. این نگرانی بیجا نیست. این طرح اطلاعات گسترده ای از همه آحاد کشور به حکومت میدهد. اما جنبه امنیتی – سیاسی این طرح فراتر از این است. این طرح فی الحال بخش های وسیع جامعه را به خود مشغول کرده است. تا اینجا حربه تبلیغاتی خوبی دست رژیم داده است. مردم البته ذره ای توهم ندارند که این طرح هم نهایتا مثل موارد مشابه یکی دیگر از حقه بازی های کثیف آخوندی است. اما با امکان گرایی معمول خود فکر میکنند اگر قرار است قبل از حذف کامل سوبسید ها و در نتیجه گرانی وحشتناک و بالا رفتن بی سابقه هزینه های زندگی، مختصر نقدینه ای از دولت اسلامی دریافت دارند و مویی از این خرس بکنند باز خود غنیمت است. در نتیجه طرح "تحول اقتصادی" صرف نظر اینکه واقعا چه اهداف دیگری پشت آن باشد و یا اصولا تا چه حد رسما به طرح کل رژیم تبدیل شود و در چه حدی به اجرای نهایی برسد، هم اکنون برای جمهوری اسلامی مطلوبیت سیاسی – امنیتی فوری دارد. باید توجه کرد که ماه های آینده ماههای سرنوشت سازی برای رژیم است است. مساله توافق با غرب نکته ای حیاتی است که با بود و نبود جمهوری اسلامی گره خورده است. نگرانی عمده جمهوری اسلامی این است که در طی این پروسه مردم بنحوی وارد ماجرا شوند. در نتیجه از یکسو به اعدام و سنگسار و تهدید جامعه روی آورده است و از سوی دیگر با این "طرح تحول اقتصادی" میکوشد اگر شده حتی بخشی از جامعه را به این امید واهی مشغول کند که ممکن است نقدینه ای دریافت کند. اگر در ماههای گذشته گوش مردم را با نعره "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" کر میکردند حالا به بحث و وعده و وعید حول "طرح تحول اقتصادی" می پردازند. اگر خاتمی با لبخند و سخن گفتن در باره تساهل و مدارا سعی میکرد برای رژیم وقت بخرد، احمدی نژاد هم با تهدید و ارعاب جامعه از یکسو و وعده پول نقد پخش کردن بین فقیر ترین و محتاج ترین بخش ها سعی میکند همان کار را بکند. اگر هدف اول این طرح (حذف سوبسیدها) در درازمدت برای رژیم مطلوبیت دارد و در کوتاه مدت میتواند مخاطره آمیز باشد، هدف دوم درست برعکس مطلوبیت فوری دارد و رژیم هنوز فرصت دارد که قبل از اجرای نهایی و مواجهه با خطرات ناشی از گرانی سرسام آور، یعنی اعتراضات و شورش های مردم، جلوی آنرا بگیرد یا تغییراتی در آن ایجاد کند.

3) دست بالا دادن به دار و دسته احمدی نژاد. با توجه به دو وجه فوق، "طرح تحول اقتصادی" این هدف را دنبال میکند که به احمدی نژاد و دار دسته هایی که پشت سر او هستند موقعیت بهتری در قبال رقبا بدهد. نوعی تلاش برای گرفتن ابتکار عمل سیاسی برای حفظ رژیم اسلامی در شرایط حساس کنونی و عقب راندن رقبا است. این بویژه با توجه به اینکه انتخابات رئیس جمهور اسلامی نزدیک است اهمیت میابد. درآوردن احمدی نژاد از صندوق رای در دور قبلی فقط اصلاح طلبان را از قدرت اجرایی کنار نزد، کروبی و رفسنجانی را هم آزرده و بدرجه ای حاشیه ای کرد. اکنون در آستانه یک انتخابات دیگر توازن و تعادل بین بخش های رژیم عوض شده است. شانس اینکه احمدی نژاد دوباره از صندوق بیرون بیاید بمراتب کمتر شده است. حتی در بین حامیان آن دوره احمدی نژاد هم اکنون اختلاف نظرات و جنگ و جدال های گسترده حاکم است. "طرح تحول اقتصادی" قرار است موقعیت وخیم احمدی نژاد را نیز بهبود بخشد. از این لحاظ طرح مذکور صرفا مطلوبیت کوتاه مدت و تبلیغی دارد و اینکه قرار است در درازمدت چه بشود زیاد اهمیت ندارد. همینکه فعلا به احمدی نژاد و دار دسته اش ابتکار عملی در صحنه سیاست بدهد کار خودش را کرده است. شاید بهمین دلیل احمدی نژاد بسرعت دست به کار شده است و فی الحال میلیونها فرم از طریق پست و ادرات دیگر پخش شده است، 30 هزار نفر بطور مستقیم و چند برابر آن بطور غیر مستقیم درگیر پیشبرد مقدمات اجرایی طرح، یعنی جمع آوری اطلاعات از خانوارها، شده اند. 35 هزار مدرسه و بسیاری امکانات تبلیغی و اجرایی به این کار اختصاص داده شده است وغیره.

تشدید اختلافات درونی رژیم

تا اینجا ما به مهمترین اهدافی که بنطر میرسد طراحان "طرح تحول اقتصادی" دنبال میکنند اشاره کردیم. اینکه این طرح چه نتایج واقعی خواهد داشت و مردم در قبال آن چه باید بکنند را پایین تر اشاره میکنیم. اما قبل از آن باید به این بپردازیم که خود این طرح و چند و چون اجرای آن به یک موضوع دعوای دار و دسته ها و جناح های مختلف رزیم اسلامی بدل میشود و فی الحال شده است.

روزنامه ها و سایت های اصلاح طلبان و بخش هایی از جناح راست که با احمدی نژاد اختلاف دارند پر است از مطالبی که از زوایای گوناگون به نقد و بررسی این طرح میپردازند. فضای عمومی این سایت ها نه به زیر سوال بردن اصل این طرح بلکه اعلام نگرانی شدید از مخاطره آمیز بودن اجرای این طرح است. تا آنجا که این مباحث سر مردم را گرم میکند و آنها را دنبال نخود سیاه میفرستد و در عین حال کسی از طرفین توی گوش دیگری نمی زند برای رژیم مطلوبیت دارد. در این حد از بحث و جدل دستجات مختلف رژیم اسلامی جزو همان وجه دوم اهداف این طرح قرار میگیرد. مشغول کردن مردم. اما در جمهوری اسلامی سگ صاحبش را نمی شناسد و هیچ کس نمی داند یک دعوا را تا کجا میتوان کش داد و کجا باید خاتمه اش داد. چرا که جدال های درونی رژیم اسلامی در عین حال جدال های واقعی بوده و هستند. وجهی از بحران دائمی حکومت اسلامی و در عین حال ابزاری برای تخفیف مقطعی این بحران بوده است.

این خاصیت شامل حال "طرح تحول اقتصادی" نیز میشود. از جمله مصوبه یکی دو روز پیش "مجمع تشخیص مصلحت" که تاکید میکند: در مورد یارانه ها باید مطابق سیاست نظام و با تصویب مجلس اسلامی تصمیم گرفته شود، از همه جدی تر به نظر میرسد. مجلس اسلامی هم که به زور و زحمت دعوایش با قوه قضاییه را خواباندند ظاهرا خیلی با دار و دسته احمدی نژاد نیست و از پیش در مورد "طرح تحول اقتصادی" گارد گرفته است. تا اینجا موضع خامنه ای و بیت مربوطه هنوز زیاد روشن نیست. ولی میتوان انتظار داشت که در هفته های آتی جدال ها حول این طرح بشدت بالا بگیرد. درست بهمان دلیل که دار و دسته احمدی نژاد بدست گرفتن ابتکار عمل و از میدان بدر کردن سایر دسته جات را دنبال میکند، باقی هم میخواهند که این میدان را به او ندهند. در نتیجه نه فقط خود "طرح تحول اقتصاد" که برآیند کل این دعواها و کشاکش ها نیز بر زندگی مردم و فضای سیاسی تاثیر خواهد گذاشت.

نگرانی جدی جمهوری اسلامی و یک موضوع اختلاف نظر بین دار و دسته های مختلف این است که این طرح موجی از اعتراض و نارضایتی را دامن زند و به ضد خود بدل شود. یعنی به جای اینکه حربه و وسیله ای برای عقب راندن مردم و مشغول کردن آنها و عبور از مرحله حساس معامله با غرب باشد، بجای آنکه دردی از جمهوری اسلامی دوا کند، سبب آن بشود که مردم را بیش از پیش وارد عرصه فعال سیاست و اعتراض به کل رژیم اسلامی کند. و این نگرانی بسیار واقعی است.

مردم، کمونیستها: چه باید کرد؟

تا آنجا که به مردم برمیگردد، روشن است که از هر گوشه این طرح حقه بازی و رندی آخوندی و تحمیل آینده ای هولناک برای مردم می بارد. جمهوری اسلامی خواه و ناخواه بطور جدی تر بسوی حذف سوبسید ها گام خواهد برداشت. گرانی و فلاکت بی سابقه، به مراتب وحشتناکتر از وضع فعلی، در انتظار مردم است. اما همین وضع و این "طرح تحول اقتصادی" مساله سرنوشت و آینده جامعه تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و بعبارت دیگر مساله کل حکومت اسلامی و تعیین تکلیف با آنرا بلاواسطه و بطور فعالتری سر سفره هر خانواری خواهد برد. مردم فی الحال خواهان رهایی از شر جمهوری اسلامی هستند و این "طرح تحول اقتصادی" ضرورت به میدان آمدن و کاری کردن را بیش از پیش در مقابل آنها قرار خواهد داد. همانطور که دعوای جناح ها و بخش های مختلف رژیم اسلامی برای بقاء حاد خواهد شد، دعوای کل حکومت و مردم نیز از جمله حول همین طرح و نتایج و عواقب آن بالا خواهد گرفت.

به این ترتیب "طرح تحول اقتصادی" یکی از آن موضوعاتی است که به کمونیست ها و در پیشاپیش همه به حزب کمونیست کارگری فرصت میدهد تا دست به تبلیغات وسیع در بین مردم بزند و بیش از پیش رابطه خود با مردم را تحکیم کند و به عنوان رهبر سیاسی و سازمانده اعتراضات وسیع و بلافصل مردم ظاهر شود. "تحول اقتصادی" یعنی موضوعی که صورت ظاهر این طرح مطرح میکند خود فرصتی است تا حزب کمونیست کارگری مطالبات اقتصادی نظیر افزایش دستمزد، بیمه بیکاری، انواع بیمه های اجتماعی، بهداشت و آموزش رایگان، حمل و نقل شهری رایگان و خلاصه مطالبات کارگران و کمونیست ها در قبال اوضاع بلافصل اقتصادی را در بین توده های میلیونی ببرد. اکنون میلیون ها گوش شنوا میخواهد بداند که حزب و کمونیسم راجع به مشخصترین مسائل زندگی چه میگوید و چه راه حلی دارد. طرح تحول اقتصادی البته مساله سرنگونی را در صدر میگذارد. اما فرق این عرصه با همه عرصه های دیگر این است که بطور بلاواسطه مردم را نه فقط در برابر رژیم اسلامی که مقابل همه بورژواها قرار میدهد. همانطور که بالاتر اشاره کردیم دل همه بورژواها از پوزیسیون تا اپوزیسیون نهایتا پیش طرح "تحول اقتصادی" است. اختلاف شان بر سر این است که چه وقت و به چه ترتیب این طرح اجرا شود. همه بورژواها میخواهند نهایتا همین چیزی که احمدی نژاد میگوید را اجرا کنند! این را باید به همه مردم گفت. این فرصتی است تا کلاسی به بزرگی جامعه برپا کرد و اقتصادیات سوسیالیستی را در نقد اقتصادیات بورژوایی خیلی مشخص و زنده برای مردم توضیح داد. این فرصتی است تا به همه نشان داد که چرا از نقطه نطر منافع مردم جواب اوضاع ایران سوسیالیسم است.

و این "کلاس درس" البته پروسه ای سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی است. سرنگونی جمهوری اسلامی به نیروی انقلابی کارگران و مردم و بدست گرفتن اداره امور توسط سرنگون کنندگان جواب سیاسی اوضاع فعلی است. "طرح تحول اقتصادی" صدبار روشنتر اعلام میکند که جواب واقعی مردم همین است و فقط همین است. بعلاوه طرح مذکور این فرصت را فراهم می آورد که توده های وسیع مردم را حول به شکست کشاندن این طرح، حول به عقب راندن این طرح، حول خراب کردن آن بر سر کل رژیم، متحد کرد و به صحنه دختالگری سیاسی آورد.

اینکه سرانجام رسمی و نهایی این طرح در نزد خود جمهوری اسلامی چه باشد هنوز معلوم نیست. و چندان هم مهم نیست. همانطور که گفتیم بهر حال شروع شده و ما نیز نباید فرصت را از دست بدهیم. این طرح همچون فاجعه عظیم و دهشتبار طبیعی یا جنگ مدهش و خونین و خانمان براندازی است که دارد از راه میرسد. باید جامعه را برای مقابله با این فاجعه بسیج کرد. باید فعالانه حول به شکست کشاندن این طرح و کل جمهوری اسلامی به میدان آمد و کارگران و مردم را متحد و متشکل کرد. نه فقط باید این طرح را بر سرشان خراب کرد که باید بر متن این تلاشها رژیم اسلامی را بیش از پیش محاصره کرد، تناقضات و نزاع های درونی آنرا تشدید کرد، توازن قوا را به نفع مردم تغییر داد، موقعیت حزب کمونیست کارگری بعنوان رهبر انقلاب مردم تحکیم کرد و زمینه را برای تعرض نهایی به رژیم اسلامی و سرنگونی آن فراهم نمود.
-------------------------
1) برای مطالعه بیشتر در این مورد به رساله "دولت در دوره های انقلابی" از منصور حکمت رجوع کنید.

No comments: