با ما تماس بگیریدو نظرات خود را برای ما بفرستید....kian.azar@gmail.com برای ایجاد یک دنیای شاد،انسانی ،مرفه و برابر باید همه خواستاران آن تلاش کنند تا ایجاد آن میسر شود،بیایید با هم برای ایجاد آن تلاش و مبارزه کنیم

Thursday, October 16, 2008

تمدن ما، قدرت ما، روز کودک و اوضاع سیاسی ایران

مصطفی صابر

مراسم ها و جشن های روز کودک امسال از پیرانشهر تا تهران را باید شاخصی در سنجش توازن قوای سیاسی در ایران به حساب آورد. پایین تر می کوشم نشان دهم روز کودک امسال که همچون گذشته جلوه ای از قدرت نمایی چپ و سوسیالیسم امروز ایران بود، در عین حال و بطور مشخص نشانه ای از فضایی تازه در اوضاع سیاسی کنونی ایران و یا دقیقتر شاهدی بر تغییر توازن قوا به زیان رژیم اسلامی و به نفع اعتراض کارگران و مردم است.

اما ابتدا توجه به این نکته جا دارد: نفس این پدیده که گرامیداشت روز کودک و دفاع از حقوق کودک به یک واقعه سیاسی تبدیل میشود خیلی چیزها در باره اوضاع جامعه ایران میگوید. کجای دنیا اینطور است؟ این بخصوص حقایقی را در باره قدرت و ابعاد آن جنبش سوسیالیستی، رادیکال و بشدت انسانی که از دل جامعه میجوشد و عروج میکند، بیان میدارد. در همین رابطه، این مشاهده نیز جای تعمق دارد: که چگونه میدیای راست کوشید با بی اعتنایی از کنار این واقعه بگذرد و یا به مسائل دیگری مشغول شود. برای مثال، در حالیکه سایت بی بی سی عکس های کنسرتی به مناسبت روز کودک در تهران با لباس های محلی "فرهنگ خودمان" را با جلوه و جلا چاپ کرد، یا "دویچه وله" (اگر اشتباه نکنم) سعی کرد فعالین "حقوق بشر" نخ نما شده دوم خردادی را زورکی به وسط صحنه بیاورد و به مبارزه امروز برای حقوق کودک وصل کند، در حالیکه همه اینها از بی بی سی تا صدای آمریکا با آب و تاب مشغول "آمدن یا نیامدن خاتمی" با عکس های بزرگ از "مارمولک شکلاتی" با لبخند کذایی و دست تکان دادن برای دوربین بودند ، در تهران سه روز مراسم های مختلف برای گرامیداشت روز کودک برپا بود. و در روز آخر در قلب تهران یعنی در پارک لاله جمعیتی بالای هزار نفر از کارگران و معلمان و فعالین حقوق کودکان جمع شدند تا به بی حقوقی کودکان از زوایه ای رادیکال و سوسیالیستی اعتراض کنند. (اخبار آنرا در همین شماره نشریه ملاحظه میکنید.) جالبتر این بود که برگزار کنندگان تصمیم گرفته بودند در روز سوم که حرکتشان جنبه اعتراضی و سیاسی دارد کودکان را دخیل نکنند تا دنیای شاد کودکانه را به سیاست نیالایند. و البته حاجی بی بی سی و دیگر آیات عظمای میدیای راست که مشغول مونیتور کردن کوچکترین تحولات بیت منتظری هستند در مقابل این همه تمدن و انسانیت، این همه سوسیالیسم و رادیکالیسمی که انسان قرن بیست و یک را نمایندگی میکند چه میتوانند بکنند جز سکوت و سائیدن دندان ها برهم؟

باری به اصل بحث بپردازیم. چرا جشن روز کودک امسال شاخص تغییر توازن قوان سیاسی به زیان رژیم (و البته همه بورژواها) و به نفع چپ و آزادیخواهی و طبقه کارگر بود؟

برای پاسخ به این سوال باید بر یک نکته تاکید گذاشت. این که گرامیداشت روز کودک و مراسم های مشابه (نظیر جشن آدم برفی ها در کردستان)، یعنی کلا مطرح کردن حقوق کودک و دفاع جانانه و تا به آخر از آن، یک امر کارگری و کمونیستی است. فقط در ایران نیست که اینطور است، تاریخا و در سطح بین المللی هم اینطور بوده است. نمی خواهم بگویم جنبش ها اجتماعی دیگر در این مورد کاری نکرده اند، اما به شهادت مانیفست کمونیست اولین برنامه جنبش ما (1) و قطعنامه های اولین بین الملل کارگری، حقوق کودک و بویژه کودکان کار در مرکز توجه جنبش ما بوده است. در ایران این رابطه البته بسیار واضح است. آن جنبشی که بی تخفیف خواهان لغو کار کودکان بوده ، اعلام کرده کودکان مذهب ندارند و پرچم محکوم کردن حجاب کودک را بلند کرده است، آن حزبی که دفاع از حقوق کودک را بعنوان وجهی از هویت و برنامه سیاسی خود تعریف کرده، برای این مبارزه سازمان و نهاد ساخته و "کودکان مقدمند" را بوجود آورده، حزب ما بوده است. و این تنها انعکاس یک وضعیت واقعی ریشه دار در جامعه یعنی در طبقه کارگر است. حزب ما بعنوان حزب این جنبش اجتماعی خواست ها و جهت گیری ها در زمینه حقوق کودک را به روشنی تعریف کرده و در سطح سیاست نمایندگی کرده است. اتفاقی نیست که یک وجه بسیار توده ای و سازمانیافته کمونیسم کارگری بمثابه یک جنبش اجتماعی در ایران امروز در عرصه دفاع از حقوق کودک خود را نشان میدهد. بعبارت دیگر باید توجه کرد که بانیان و صاحبان جشن کودک و جنبش دفاع از حقوق کودک در سالهای اخیر در ایران کارگران کمونیست و جنبش کمونیستی کارگری آنها است.

حال به سوال فوق برگردیم. توازن قوای سیاسی بین جمهوری اسلامی و مردم با حملات وحشیانه جمهوری اسلامی به دانشجویان پس از 13 آذر سال گذشته و دستگیری وسیع دانشجویان چپ و حمله به فعالین سیاسی در همه عرصه ها و همچنین با اجرای موج وسیعی از اعدام ها و حملات اوباش نیروی انتظامی به زنان در خیابانها، قدری به نفع رژیم تغییر کرد. اما فقط قدری. از همان روز اول هم میشد فهمید که این توازن شکننده است و بزودی عوض خواهد شد. ما تاکید کردیم که این حملات از سر ترس مرگ رژیم است نه از موضع قدر قدرتی. گفتیم که این رژیم تا بیخ دندان درگیر بحرانی عمیق اقتصادی، سیاسی و حکومتی است و در منگنه جنبش زنده و عظیمی قرار دارد که به کمتر از قلع و قمع جمهوری اسلامی رضایت نمی دهد. اکنون اجتماعات و مراسم روز کودک پیغام آور این تغییر توازن قوا است.

بطور خلاصه میتوان مهمترین فاکتورها را چنین برشمرد:
- بعداز هجوم رژیم (و کل راست) بر علیه "شبح لنین" در دانشگاه در 13 آذر، حتی در همان دانشگاه که در نوک تعرض رژیم قرار گرفته بود، در تمام سال تحصیلی گذشته ما شاهد اعتراضات وسیع و توده ای دانشجویان بودیم که گرچه خواست های سیاسی و سوسیالیستی را مستقیما نتوانست بلند کند، اما در لوای خواست های صنفی آشکارا آشتی ناپذیری سیاسی، رادیکالیسم و در عین حال ابعاد و قدرت خود را اعلام میکرد. امسال هم دانشجویان شیراز در اولین هفته های مهر با هو کردن لاریجانی نشان دادند که دانشگاه در همان جهت در حرکت است.
- مقاومت زنان و دختران در مقابل حجاب و "طرح امنیت اجتماعی" نیز در ماههای گذشته نه فقط فروکش نکرد بلکه کار را به آنجا رساند که هرروز "مرحله جدید طرح امنیت اجتماعی" اعلام کنند و امثال روزنامه جمهوری اسلامی از "تبدیل بدحجابی به بی حجابی" و "برداشتن حجاب در مترو" دارند شکایت میکنند.
- اعدام های رژیم نیز با چنان موجی از اعتراضات در داخل و خارج روبرو شد که معلوم شد دوره "اعدام کن و حکومت کن" گذشته است.
- از همه شاید مهمتر، در تمام ماههای بعد از هجوم جمهوری اسلامی به دانشگاه، اعتصابات و مبارزات کارگری (همان طبقه ای که جنبش کمونیسم کارگری اش میزبان جشن کودکان است) دمی فروکش نکرد. برعکس، علیرغم همه فشارها و سرکوبها، نظیر حمله اوباش اسلامی به کارگران هفت تپه و کیان تایر و غیره، اعتصابات کارگری هم در ابعاد و گستردگی و هم در شکل و سازمانیافتگی قدم به جلو گذاشت و بیش از پیش بعنوان یک فاکتور سیاسی دخیل در اوضاع مطرح شد.
- و بالاخره همراه با این تحولات حزب سیاسی کل این جوش و خروش اجتماعی، حزب کمونیست کارگری، علاوه بر نقشی که در تمام تحولات فوق داشت، با کانال جدید و تلویزیون خود تریبونی فوق العاده موثر برای متعیین شدن جنبش کمونیسم کارگری، برای پیشروی سیاسی آن و برای متحزب شدن آن برپا کرد. برنامه های زنده تلویزیون کانال جدید از "آیت الله های میلیاردر" تا "سرمایه داری یا سوسیالیسم" و تا برنامه های که در اهمیت و جایگاه حزب و تحزب کمونیستی پخش میشود، نقشی غیر قابل انکار در شکستن توازن قوا و پیشروی کل جنبش های اجتماعی و در راس آنها کمونیسم کارگری داشته است. در واقع وقتی رژیم کوشید دانشگاه و خیابان و کارخانه را به قرق اوباش مسلح و خونخوارش درآورد، کانال جدید مردم و بویژه کارگران (که بینندگان پروپا قرص آنرا تشکیل میدهند) را در یک اجتماع وسیع سیاسی و سوسیالیستی و رزمنده سراسری دورهم گرد آورد. نه تنها گردهم آورد، بلکه سلاح اصلی را نیز جلوی دست مردم قرار داد: حزب! حزب کمونیست کارگری. حزبی شدیدا انسانگرا، شدیدا ماکزیمالیست، شدیدا سوسیالیست، شدیدا آزادیخواه و در همان حال بشدت پا روزمین و ملموس و قابل دسترسی. کافیست به یک برنامه زنده تلویزیون کانال جدید نگاه کنید تا ببینید از بوکان و شیراز و مشهد و اصفهان و کرج و تبریز مردم و بویژه کارگران تماس میگیرند و اعلام میکنند که خود را جزو این حزب میدانند و سوالشان این است که چگونه باید سازمان یابند.

بر متن مجموعه این اوضاع و احوال است که جنبش اجتماعی ما در دفاع از حقوق کودک اجتماعات وسیع و پرشوروی را از سنندج تا تهران سازمان میدهد. و بر متن مجموعه این اوضاع و بن بست های همه جانبه جمهوری اسلامی است که همین اجتماعات به نوبه خود به رژیم اسلامی سرمایه داران و به همه جامعه اعلام میدارد که جنبش رادیکال و سوسیالیستی سرنگونی طلبانه ای که اکنون در ایران جریان دارد قوی تر و پردامنه تر از آنست که با احمدی نژاد و قاضی مرتضوی و اوباش سپاه و اطلاعات و طرح امنیت اجتماعی بشود حریفش شد. این اجتماعات نشان میدهد که تمام آنچه که سرکوبگران در این چند ماه رشته بودند در واقع پنبه بوده است!

واضح است که رژیم اسلامی هم بخوبی این چیزها را میداند و با چنگ و دندان تلاش خواهد کرد که خود را آن بالا حفظ کند. اینکه رژیم چه امکانات و آبشن هایی دارد را باید وقت دیگری بررسی کنیم. اما تا همینجا مسلم است که بعد از روز کودک یک چیزهایی عوض شده است. یک مقطع دارد تمام میشود و فاز جدیدی در اعتراضات اجتماعی و پیشروی کمونیسم در ایران آغاز میشود. سران رژیم اسلامی باید فکر دیگری بحال حکومت زار الله بکند. تا آنجا که به صف کارگران و کمونیست ها و همه مردم آزایخواه بر میگردد باید مبارزه در همه جبهه ها گسترش داد. باید در دانشگاه حرکات و اعتراضات گسترده برپا کرد و بر متن آن آماده یک 16 آذر سرخ و کوبنده شد. باید حجاب ها را برگرفت و برای برپایی 8 مارسی وسیع و پرقدرت آماده شد. نقش طبقه کارگر و اعتصابات کارگری در تحولات آتی واضح است که تعیین کننده خواهد بود. باید جنبش کارگری را در سطح سراسری متحد و متشکل کرد. باید برای نبردهای بزرگ یعنی سرنگونی رژیم اسلامی و برپایی جمهوری سوسیالیستی آماده شد. باید سلاح این نبرد یعنی حزب را بخوبی حدادی کرد. باید شاخه ها و سازمانهای حزب کمونیست کارگری را در همه جا بوجود آورد. باید در هر کارخانه و محله، در هر مدرسه و هر دانشگاه حزبی ها خود را متشکل کنند و توده های وسیع را حول خود سازمان دهند. باید یک رهبری واحد و آگاه و سراسری را بر یک صف قدرتمند، به اندازه کافی سازمانیافته تامین کرد. باید بصورت حزب کمونیست کارگری متشکل شد. این مهمترین ضامن ایجاد انواع تشکل ها و سازماندهی و رهبری اعتصابات توده ای و قیام و پیروزی بر جمهوری اسلامی و مهمترین تکیه گاه بنای جامعه نوین انسانی و شایسته کودکانمان است.

----------------------
زیر نویس:
1) مانیفست کمونیست در پایان بخش دوم مطالبات فوری کمونیستها در آن مقطع (1848) را بر میشمرد، از قبیل الغاء مالکیت ارضی، مالیات تصاعدی بر درآمد، الغاء وراثت و غیره . بند دهم و آخر این مطالبات، و در واقع این شکل اولیه از "برنامه حداقل" کمونیست ها، در مورد کودکان و کار کودکان است:
" 10) آموزش رایگان همه کودکان در مدارس عمومی. الغاء کار کودکان در کارخانه ها بشکل کنونی. تلفیق آموزش (در مدارس) با تولید صنعتی، و غیره. "
ترجمه از متن انگلیسی 1888. پرانتز از ما است.
البته مانیفست کمونیست در چندین مورد به بی حقوقی کودکان و بردگی آنها در خانواده و استثمار وحشیانه آنان در مناسبات سرمایه داری اشاره میکند و ضمن نقد بیرحمانه آن در عوض خواهان مسئولیت کامل جامعه در قبال کودکان است.

No comments: